لزوم بازارگردانی در بازار ارز

به گزارش بورس امروز، در چند وقت اخیر شاهد اعمال سیاست‌هایی از سوی بانک مرکزی برای عرضه ارز بودیم که پیش از آن دلار رکودهایی از افزایش قیمت و گاهاً کاهش‌های چند روزه را تجربه کرده بود. این ارز سرمایه‌گذاران بسیاری دارد تا دارایی خود را از تلاطم‌ها و تورم‌های حاضر در کشور محافظت کنند؛ لذا انتشار گزارش‌های این حوزه به شدت بر عملکرد افراد تأثیر می‌گذارد.

از شهریورماه که سهمیه‌بندی ارز توسط بانک مرکزی برداشته شد، اگرچه این اقدام سبب شد تا در مدت کوتاهی، صف‌های خرید ارز جمع شود؛ اما توجه همچنان به سمت این نرخ متمرکز بوده و هست. به گونه‌ای که این تقاضا با سرایت به بازار ارزهای دیگری همچون درهم امارات، میزان تقاضا برای این ارز را نیز افزایش داد.

گزارش‌هایی که از مصاحبه خبرگزاری‌ها با صرافی‌ها و کارشناسان این حوزه در رسانه‌ها منتشر شده است، حاکی از این است که این عملکرد بانک مرکزی با تأثیراتی همراه بوده است. در ادامه انتشار گفت‌وگوی خبرگزاری‌ها با کارشناسان که از تأثیر انتخابات آمریکا بر بازارهای ایران و احتمال کاهش کوتاه مدتی در بازار دلار را سخن می‌گفتند، شاهد اقدامات جدیدی در عملکرد بانک مرکزی بودیم.

به‌گونه‌ای اخیراً بانک مرکزی ممنوعیت فروش سهمیه‌ای دلار را برداشته و دوباره صرافی‌ها به ازای هر فرد با کارت ملی ۲,۲۰۰ هزار دلار می‌فروشند.

ممنوعیت فروش ارز به صورت سهمیه‌ای که از سوی صرافان و کارشناسان به شدت مورد انتقاد قرار گرفته بود و همه متفق به افزایش نرخ ارز به صورت هیجانی بودند، مجدداً برداشته شد.

از آنجا که ذخایر ارزی ایران طبق گزارش‌های صندوق بین‌المللی پول از ۲۲۱.۶ میلیارد دلار در سال ۲۰۱۸ به ۱۲.۷ میلیارد دلار در سال گذشته رسیده است، بازار ساز نیاز به اجرای سیاست‌هایی متناسب با شرایط کنونی دارد تا هیجان بازار را کنترل و از جهش‌های ناگهانی این ارز جلوگیری کند.

باید توجه داشت که کاهش ذخایر ارزی چالشی است که برای بازار ساز مطرح است و مدیریت شناوری بازار ارز را ناممکن می‌کند.

اگرچه رویدادهای سیاسی و انتظارات تورمی بر نوسانات بازار می‌افزاید و در چند وقت اخیر شاهد افزایش آن‌ها و گذر از سقف ۳۰ هزار تومانی نیز بودیم، اما آنچه همه‌ کارشناسان به موجب نظریه‌های اقتصادی بر آن توافق نظر دارند تأثیر سیاست‌ها و تصمیم‌های کلان است که مسیر بلندمدت این ارز همچون دیگر بازارها را تعیین می‌کند.

لذا آنچه مشخص است با وجود شرایط اقتصادی همچون تورم و در ادامه تغییرات پایه پولی، لازم است سیاست‌های بانک مرکزی به منظور کنترل روند بلندمدت این نرخ طراحی شود و با اجرای یک سیاست که در ادامه آن را مجدداً نقض می‌کند، تنها هیجان بازار را افزایش می‌دهد و هیچ تأثیری بر روند بلندمدت آن نرخ ندارد جز اینکه بر جهش آن می‌افزاید.

این رخدادها تنها بر بازار ارز اثر نمی‌گذارد بلکه بازار طلا نیز از این رخدادها و تصمیمات هیجانی تأثیر می‌پذیرد. به‌گونه‌ای که سه عامل دلار، اونس جهانی و تقاضای داخلی این دارایی را نیز با افزایش قیمت روبه‌رو خواهند کرد.