راهی که بازار سرمایه برای نیروگاههای خورشیدی باز میکند
میلانی،مدیرعامل بزرگترین تولیدکننده پنلهای خورشیدی: قیمت خرید برق از نیروگاههای حرارتی شاید در ظاهر بسیار ارزانتر از برق نیروگاههای برق تجدیدپذیر باشد، اما نکتهای که وجود دارد این است که یارانهی قابل پرداخت به آنها ۲ برابر یارانه نیروگاههای تجدید پذیر است. چرا که وزارت نفت، سوخت را با یارانه و سوبسیدی که از جیب ما میرود به نیروگاهها تحویل میدهد. یعنی خوراک آنها ارزان است و به همین دلیل، برقی هم که خریداری میکنند ارزان است. اما در انرژی تجدیدپذیر خوراک آن منابع لایزال الهی است و سوبسید آن در خرید تضمینی پرداخت میشود.
انرژیهای تجدیدپذیر یا انرژیهای پاک به عنوان دغدغه اصلی کشورهای پیشرفته مطرح است. توسعه نیروگاههایی با انرژیهای تجدید پذیر طی سالهای اخیر به بالاترین حد خود رسیده است. به طوری که بسیاری از کشورها نظیر آلمان تا ۵۰ درصد از برق مورد نیاز خود را از طریق انرژیهای خورشیدی و بادی و… تامین میکنند. در کشورمان هم طی سالهای اخیر اقدامات مناسبی از سوی شرکتهای بخش خصوصی انجام شده است. هرچند تحریمهای دوباره، کشور را از چشمانداز دستیابی به ۵ گیگاوات برق از این مسیر دور کرده است.
در همین زمینه با شاهین جاوید میلانی مدیرعامل بزرگترین تولیدکننده پنلهای خورشیدی در کشور و همچنین یکی از بزرگترین نیروگاهداران انرژی های تجدید پذیر به گفتوگو پرداختیم. وی به منظور توسعه هرچه بیشتر این نیروگاهها که زمان راهاندازی کوتاه و بازگشت سرمایه سریعتری دارد صندوقهای پروژه در بازار سرمایه را پیشنهاد می نماید. مشروح این گفت و گو در ذیل آمده است که با هم می خوانیم:
نیروگاههای تجدیدپذیر چه ویژگیهایی دارد؟
این صنعت، صنعت گنگ و جوان و در عین حال جزو صنایع هایتک و روبه اقبال در سراسر دنیا است. کشورهای بزرگی مانند آلمان ۵۰ درصد برق مورد نیازشان را از نیروگاههای تجدیدپذیر بادی و خورشیدی به دست میآورند. در حالی که میزان انرژی که از طریق خورشید در این کشور جذب میشود شاید در خیلی از جاها نیمی از انرژی باشد که در ایران جذب میشود. با سرمایهگذاری صورت گرفته و حمایتهای دولت از این بخش، استفاده از این انرژی افزایش یافته است؛ به طوری که در آلمان آبگرمکنهای خانهها با پنل خورشیدی کار میکند و در خیلی از مزارع توربین بادی قرار دادهاند و از تبدیل انرژی استفاده میکنند.
در کشور ما چه اقداماتی در این خصوص صورت گرفته است؟
در زمان وزارت آقای چیتچیان در نیرو، به دلیل علاقه شخصی و همچنین فعالیت ۲۰ سالهی ایشان در انرژیهای تجدید، قراردادهای تضمین خرید برق یا ppa اجرایی شد. خرید تضمینی به این شکل است که شرکتهای خصوصی در مذاکره با سازمان انرژیهای تجدیدپذیر، قراردادی منعقد میکنند که به موجب آن قرارداد، شرکتها باید به مدت ۲۰ سال برق تولید کنند و این سازمان هم باید برق تولیدی این شرکت ها را خریداری کند. نرخ خرید این برق متفاوت از نرخ برقی است که با سوختهای حرارتی تولید میشود.
چه میزان تفاوت قیمتی بین خرید برق از نیروگاههای سوخت حرارتی با تجدیدپذیر وجود دارد؟
قیمت خرید برق از نیروگاههای حرارتی شاید در ظاهر بسیار ارزانتر از برق نیروگاههای برق تجدیدپذیر باشد، اما نکتهای که وجود دارد این است که یارانهی قابل پرداخت به آنها ۲ برابر یارانه نیروگاههای تجدید پذیر است. چرا که وزارت نفت، سوخت را با یارانه و سوبسیدی که از جیب ما میرود به نیروگاهها تحویل میدهد. یعنی خوراک آنها ارزان است و به همین دلیل، برقی هم که خریداری میکنند ارزان است. اما در انرژی تجدیدپذیر خوراک آن منابع لایزال الهی است و سوبسید آن در خرید تضمینی پرداخت میشود.
از منظر اقتصادی راهاندازی یک نیروگاه تجدید پذیر ۱۰ مگاواتی ممکن است ۴ تا ۶ ماه زمان ببرد. طی این مدت نیروگاه نیاز به منابع مالی دارد اما بعد از طی این مدت زمان شما یک نیروگاه دارید که هزینه جانبی بسیار ناچیزی برخوردار است. یعنی هزینه شما محدود به چند نگهبان و چند اپراتور و همچنین شست و شوی پنلها و نگهداری تعمیرات ساده می شود. تقریباً هیچ صنعتی در دنیا یافت نمیشود که چنین ویژگی جالب و جذابی داشته باشد. در کشورما هم با توجه به شدت تابش خورشید به ویژه در استان هایی مانند فارس، کرمان، سیستان و بلوچستان، اصفهان و یزد و … این صنعت بسیار جذاب است.
طی سال ۹۵ و ۹۶ با توجه به وجود برجام و علاقمندی سرمایهگذار خارجی به سرمایه گذاری در این حوزه و ثابت بودن نرخ دلار، پیش بینی میشد که در کشور احداث نیروگاه های تجدیدپذیر تا ۵ گیگاوات طی سالهای ۹۷ و ۹۸ صورت گیرد. اما با خروج آمریکا از برجام، سرمایهگذار خارجی هم از ایران رفت و قیمت ارز هم ۳ برابر شد. به این صورت کمر صنعت انرژی تجدید پذیر در کشور شکست. سرمایهگذار خارجی نداشتیم و هزینهها چند برابر شد. طی سال ۹۶ بازگشت سرمایه در یک نیروگاه ۱۰ مگاواتی ۲.۵ تا ۳ سال بود. بعد از این اتفاقات بازگشت سرمایه به ۷ ، ۸ تا ۱۰ سال رسید. برنامه وزارت نیرو این بوده که تا پایان دولت این رقم را به ۵ گیگاوات برساند اما امروز به زحمت به ۷۰۰ مگاوات رسیدهایم. یعنی ۴.۳ گیگاوات از هدف ترسیم شده عقب هستیم. این یک چالش بزرگ برای همه فعالان این صنعت است.
برای جلوگیری از بروز زیان در شرکتهای فعال در صنعت نیروگاه های تجدید پذیر چه راهکاری وجود دارد؟
در قراردادهای PPA که هیات دولت مصوب کرده یک ضریب تعدیلهایی بر اساس تورم ارزی در نظر گرفته شده است که باعث میشود که ضرر و زیانها تا حدودی کاهش یابد (البته متاسفانه در حال حاضر با ساتبا یعنی سازمان انرژی های تجدیدپذیر در مناقشه جهت اعمال درست نرخ ETS برای تعدیل قیمت ها هستیم که تاکنون هم مشکل حل نشده است). صنعت تجدیدپذیر نیاز به حمایت دارد. بر اساس معاهده پاریس کشورها باید گازهای گلخانهای خود را از طریق توسعه انرژیهای تجدید پذیر کم کنند.
در حال حاضر مشتریان برق های تولیدی از محل نیروگاه های تجدیدپذیر عمدتا چه صنایعی هستند؟
به موجب قانون، برق تولیدی نیروگاههای حرارتی پس از گذشت چند سال از تاسیس شرکت، باید در بورس انرژی عرضه شود، برق تولیدی از محل نیروگاه حرارتی از سوی دولت به صورت تضمینی خرید نمی شود. هرچند در فصل گرما و پیک مصرف برق که ۱۰۰ روز است، برق تبدیل به کالای حیاتی و استراتژیک میشود و دولت برق را از نیروگاه خریداری میکند. اما بحث اینجاست که نیروگاههای تجدید پذیر به دلیل خرید تضمینی ۲۰ ساله و همچنین بالاتر بودن قیمت خرید از سوی دولت هیچ انگیزهای برای فروش به صنایع ندارند. مثلا شرکتهایی مانند فولاد مبارکه یا ذوبآهن برق خود را از نیروگاههای حرارتی تامین میکنند. به همین دلیل شما هیچ وقت در بورس انرژی شرکت تولیدکننده انرژی تجدیدپذیر نمیبینید. هیچ وقت شرکتی به این نیت که برق خود را به صنعت خاصی بفروشد، اقدام به تاسیس نیروگاه تجدیدپذیر نمیکند. این ویژگی خاص این صنعت است.
پس نیروگاه های تجدید پذیر به کجا فروخته می شود؟
ما فقط به شبکه برق میفروشیم. سازمان انرژی های تجدیدپذیر و بهره وری انرژی برق(ساتبا) موظف است از ما خرید کند.
آیا امکان صادرات برق تولیدی نیروگاه های تجدید پذیر به مانند نیروگاه های حرارتی وجود دارد؟
بر اساس قوانین ایران صادرات برق باید منحصرا از طریق دولت انجام شود. به دلیل اینکه شبکه ارتباطی برق منحصرا در اختیار سازمان توانیر است لذا شرکتها به صورت انحصاری نمیتوانند صادراتی داشته باشند. اما به دلیل برخورداری ساتبا از بودجه محدود، آن مجموعه نمیتواند برق تمام نیروگاهها را خریداری کند، بر این اساس مذاکراتی برای انجام صادرات داشتهایم. نه تنها برای شرکتهای تجدیدپذیر بلکه برای نیروگاههای حرارتی هم این شرایط وجود دارد. با توجه به شرایط ارزی کشور، خیلی امیدوار هستیم که این موضوع به نتیجه رسد. در حال حاضر دولت برق را صادر میکند و پول آن را به موجب قراردادش با نیروگاهها، پرداخت میکند.
تامین مالی در نیروگاههای تجدیدپذیر تامین مالی چگونه انجام میشود؟
نیروگاههای فعال در مدار که ۷۰۰ مگاوات برق تولید میکنند سه تیپ هستند. تیپ اول سرمایهگذار خارجی است که در بازه زمانی برجام وارد کشور شدند. تیپ دوم از امکانات صندوق توسعه ملی استفاده کردهاند. تیپ سوم که خیلی معدودند وارد بخش کیلو وات میشود. برای راهاندازی پروژه یک مگاواتی نیاز به ۸ تا ۱۰ میلیارد تومان سرمایه است. دو دسته اول معضل بزرگی دارند یعنی سرمایهگذاری ارزی کردهاند اما درآمدشان به ریال است. با افزایش نرخ ارز شکاف هم بیشتر شده است. مشکلات در این بخش زیاد است و بحث مشوقها باید به صورت جدی پیگیری شود. درحال حاضر به دلیل وجود تحریم، سرمایهگذار خارجی را نداریم و صندوق توسعه ملی هم وام در اختیار افراد قرار نمی دهد. بخش خصوصی هم اگر بخواهد ۵۰۰ کیلو وات برق تولید کند به دلیل دیربازگشت سرمایه به این حوزه ورود نمیکند.
در حال حاضر سرمایهگذاریها از جنس تولید برق ۵ کیلوواتی است. کمیته امداد و بسیج طرحی را تصویب کردهاند که به موجب آن به مددجویان وام برای نصب تجهیزات در پشت بام خانهها پرداخت می شود. در یک بازه زمانی از درآمد نیروگاه اقساط وام پرداخت می شود و بعد از آن تبدیل به یک منبع درآمد برای مددجوی کمیته امداد میشود.
بر اساس این طرح چقدر سرمایهگذاری انجام شده است؟
سرمایهگذاری فوقالعاده بالایی انجام شده است. شرکت ما تفاهم نامه فروش ۱۰ مگاوات پنل خورشیدی به پیمانکاران کمیته امداد دارد که در حال تحویل آن است.
به نظر شما بازار سرمایه میتواند محل مناسبی برای تامین مالی چنین طرحهایی باشد؟
بله. اما به نظر من تامین مالی چنین پروژههایی در بازار سرمایه یک حلقه مفقوده است و شاید خیلی به آن پرداخته نشده است. شاید صندوق پروژه گزینه مناسبی برای سرمایهگذاری در این بخش باشد. شرکت مپنا برای نیروگاههای حرارتی صندوق پروژه تاسیس کرد. برای نیروگاه خورشیدی با دوره احداث کوتاه ( برای تولید نیروگاه ۱۰ مگاواتی با ۸۰ میلیارد تومان سرمایه) جذب سرمایه روی کاغذ راحت است. اما چالش موجود پرداخت به موقع پول از سوی ساتبا است و ریسک ارزی هم پوشش داده شود. به نظرم صنعت نیروگاههای تجدید پذیر جای کار دارد و میتوان روی آن کار کرد و بازار سرمایه میتواند تامین مالی مورد نیاز آن را انجام دهد. این صنعتی است که در آن باد و خورشید همیشه وجود دارد. اگر بتوانیم سرمایهگذاری اولیه را انجام دهیم با توجه به خرید تضمینی ۲۰ ساله می تواند قابل رونق باشد. به نظرم صندوق پروژه میتواند راهکار جدیدی برای ورود سرمایه به این بازار باشد.
قیمت خرید برق با توجه به تضمین ۲۰ ساله آن چگونه خواهد بود؟ آیا در این خرید تضیمینی قیمت تغییری خواهد داشت؟
بله فرض کنید نیروگاه سال ۹۸ وارد مدار شده است. یک قیمت پایه دارد که برای نیروگاههای مگاواتی تا ۱۰ مگاوات ۴۹۰ تومان به ازای هر کیلووات پرداخت میشود. دو تا ضریب در این بخش تاثیرگذار است. یک ضریب تورم سالانه و ضریب دیگر تورم ارزی است. این ضرایب ۴۹۰ تومان را متغیر میکند. اگر نیروگاهی سال ۹۶ وارد مدار شده باشد و ساتبا بپذیرد که آن را اعمال کند این ۴۹۰ تومان میتواند تا ۲ برابر افزایش یابد. هیچ صنعتی را نمیتوان یافت که افزایش نرخی به این صورت داشته باشد.
برای۶ مگاوات باقی مانده نیروگاه شما تامین مالی را چگونه انجام میدهید؟
ببینید ما چون خودمان تولیدکننده پنلهای خورشیدی هستیم تامین مالی پروژه ها برای ما راحت تر است یعنی ما برای این ۶ مگاوات تامین مالی انجام شده است. چون ۵۰ درصد هزینه ساخت یک نیروگاه قیمت پنلهای آن است و ما در این خصوص مشکلی نداریم. اما در مجموع اگر بشود که شرکتهای تامین سرمایه وارد این فضا شوند بسیار مناسب خواهد بود. چون ما مشکلی بابت فروش برق و قیمت آن نداریم.
با توجه به اینکه ورود به انرژیهای تجدیدپذیر سودده خواهد بود چرا شرکتهای تامین سرمایه تقریبا از ورود به آن خودداری میکنند؟
چالشی که شرکتهای تامین سرمایه دارند این است که میگویند وثایق مورد نیاز برای اجرای پروژه از کجا میآید؟ اما به نظر من خود این قرارداد با توجه به اینکه دولت را موظف به خرید تضمینی ۲۰ ساله میکند ضمانت اجرا است. این موضوع میتواند شرکتهای مختلف را تشویق به سرمایهگذاری در این بخش کند. وقتی برای نیروگاه برق حرارتی توانسته اند صندوق پروژه تشکیل دهند برای انرژی تجدید پذیر این روند بسیار آسانتر است. چون سرمایه کمتری در این حوزه نیاز است و ضمن اینکه پشتوانه بازگشت سرمایه هم خیلی بزرگتر و جدیتر است.