افزایش سرمایه از سود انباشته در غیاب استانداردهای حاکمیت شرکتی؛
فرصتی برای سوءاستفاده و کاهش ارزش سهام
کارشناسان مالی خواستار تقویت حاکمیت شرکتی و الزام به بازدهی بالاتر از تورم هستند؛ افزایش سرمایه از سود انباشته، در نبود فرصتهای سودآور، به زیان سهامداران و پنهانسازی ناکارآمدیها منجر میشود.
به گزارش بورس امروز؛ افزایش سرمایه از محل سود انباشته، موضوعی است که همواره مورد بحث و بررسی سهامداران و کارشناسان مالی بوده است. برخی از سهامداران بر این باورند که این رویکرد، حق آنها در دریافت سود نقدی را تضییع میکند. با این حال، این ادعا لزوماً صحیح نیست. در صورتی که شرکت فرصتهای سرمایهگذاری سودآوری پیش رو داشته باشد، تخصیص سود انباشته به این فرصتها میتواند منجر به رشد و توسعه آتی شرکت و در نتیجه، افزایش ارزش سهام شود. در این حالت، سهامدار به جای دریافت سود نقدی در زمان حاضر، مالکیت بیشتری از سهام شرکت را به دست میآورد که انتظار میرود در آینده با ارزشی بالاتر معامله شود. اما در صورتی که شرکت فاقد فرصتهای رشد سودآور باشد یا مدیریت در استفاده از سود انباشته ناکارآمد عمل کند، محروم شدن سهامداران از سود نقدی بدون چشمانداز بازدهی بهتر، میتواند به نوعی نادیده گرفتن حق انتخاب آنها تلقی شود.
پنهانسازی ناکارآمدیهای مدیریتی و تأثیر بر ترازنامه
در شرایطی که شرکت برنامه مشخصی برای استفاده از سرمایه جدید ندارد، افزایش سرمایه از محل سود انباشته میتواند به پنهانسازی ناکارآمدیهای مدیریتی منجر شود. در این حالت، این اقدام صرفاً یک مانور حسابداری است که منابع قابل توجهی را در اختیار مدیریت قرار میدهد، بدون آنکه الزامی برای شفافیت در مورد نحوه و میزان بازدهی این منابع وجود داشته باشد. مدیریت میتواند با استفاده از این روش، شکستها و تصمیمات نادرست گذشته را پشت تأمین مالی پروژههای آتی پنهان کند. این وضعیت میتواند نشانهای از مشکل نمایندگی باشد؛ یعنی تضاد منافع بین مدیریت (که به دنبال کنترل بیشتر بر منابع است) و سهامداران (که هدفشان حداکثر کردن ثروت خود است).
افزایش سرمایه از محل سود انباشته، در واقع یک بازطبقهبندی حسابداری است که از حساب سود انباشته (در بخش حقوق صاحبان سهام) به حساب سرمایه صورت میگیرد. این فرآیند هیچ جریان نقدی جدیدی را به شرکت وارد نمیکند و ارزش کل داراییهای شرکت را تغییر نمیدهد. بنابراین، این اقدام ممکن است صرفاً ترازنامه را حجیمتر و قویتر نشان دهد، در حالی که ارزش ذاتی شرکت افزایش نیافته است. در واقع، این موضوع میتواند منجر به ایجاد اهرم مالی بالاتر در شرکت شود که در صورت عدم مدیریت صحیح، میتواند بقای شرکت را با چالشهای جدی مواجه کند.
نگهداری سود انباشته و ارزش سهام
برخی شرکتها با انتقال سود به انباشته، از تقسیم سود خودداری میکنند. این رویکرد میتواند به عنوان نگهداری نقدینگی سهامداران بدون بازده تلقی شود، زیرا سود انباشته در واقع متعلق به سهامداران است و زمانی که شرکت این سود را تقسیم نمیکند، در حقیقت به جای سهامدار، اقدام به سرمایهگذاری میکند. در این میان، سوال اساسی این است که آیا شرکت قادر است از این سرمایه، بازدهی بیشتری نسبت به بازدهی که سهامدار میتوانست در جای دیگر کسب کند، ایجاد نماید؟ در صورتی که پاسخ منفی باشد، شرکت در حال از بین بردن ارزش برای سهامدار است؛ زیرا سهامدار سرمایه خود را در اختیار شرکتی قرار داده که بازدهی کمتری نسبت به گزینههای دیگر بازار ارائه میدهد، بدون آنکه حق انتخاب داشته باشد. البته، همانطور که پیشتر اشاره شد، در صورت وجود فرصتهای سرمایهگذاری سودآور برای شرکت، این افزایش سرمایه میتواند منجر به رشد و افزایش ارزش سهام شود که به نفع سهامداران خواهد بود.
نقش استانداردهای حاکمیت شرکتی و تأثیر تورم
نبود استانداردهای الزامآور برای تقسیم سود و استفاده از سود انباشته، میتواند زمینهساز سوءاستفادههای ساختاری در شرکتها شود. در حال حاضر، تصمیمگیری در این خصوص کاملاً در اختیار هیئت مدیره و مجمع عمومی است که اغلب تحت تأثیر سهامداران عمده قرار دارند. فقدان چارچوبهای شفاف و الزامآور، مانند الزام به ارائه برنامه دقیق برای استفاده از منابع، تعیین حداقل نرخ بازدهی برای پروژهها، یا تعیین حداقل سود تقسیمی، فضایی مناسب برای سوءاستفاده ایجاد میکند. استانداردهای قوی حاکمیت شرکتی با الزام به شفافیت و پاسخگویی مدیریت، میتواند از حقوق سهامداران خرد محافظت کند. در این راستا، نقش نهادهای نظارتی، از جمله سازمان بورس و اوراق بهادار، نیز بسیار حائز اهمیت است.
در شرایط تورمی، افزایش سرمایه از محل سود انباشته میتواند ارزش واقعی داراییهای سهامداران را کاهش دهد. در چنین محیطی، ارزش زمانی پول اهمیت ویژهای پیدا میکند. دریافت سود نقدی در زمان حاضر، به سهامدار این امکان را میدهد تا سرمایه خود را در جایی سرمایهگذاری کند که از نرخ تورم پیشی گیرد. در صورتی که سود به صورت نقدی تقسیم نشود و در شرکت باقی بماند، در معرض خطر کاهش ارزش واقعی بر اثر تورم قرار میگیرد. اگر شرکت نتواند بازدهی حاصل از سرمایه جدید را به اندازهای تولید کند که نه تنها تورم را پوشش دهد، بلکه یک صعود واقعی ایجاد کند، در واقع ثروت اسمی سهامدار افزایش یافته، اما قدرت خرید او کاهش مییابد. بنابراین، افزایش سرمایه از محل سود انباشته تنها در صورتی برای سهامدار مطلوب است که بتواند بازدهی بالاتری نسبت به بازدهی مورد انتظار از طریق مدلهای قیمتگذاری دارایی سرمایهای ایجاد کند.
جمعبندی
موارد مطرح شده، همگی از نقاط ضعف بالقوه افزایش سرمایه از محل سود انباشته هستند. مشروعیت و کارایی این عمل، به طور کامل به صلاحیت و درستکاری مدیریت شرکت بستگی دارد. افزایش سرمایه تنها در صورتی به نفع سهامدار است که شرکت فرصتهای سرمایهگذاری با بازدهی بالا و مطمئن در پیشرو داشته باشد، برنامه شفاف و دقیقی برای استفاده از منابع وجود داشته باشد و مدیریت سابقه خوبی در تخصیص بهینه سرمایه داشته باشد. در غیر این صورت، این عمل میتواند به ابزاری برای پنهان کردن ناکارآمدی، کاهش قدرت سهامداران خرد و از بین بردن ارزش برای آنان تبدیل شود.
نویسنده: محمد مهدی دژدار- مدیر تحلیل شرکت تامین سرمایه بانک مسکن
منبع: شماره ۱۱۱ نشریه بورس امروز- مهرماه ۱۴۰۴