همکاری ایران و چین: پیوندی راهبردی در آستانهی تحول جهانی
در جهان پرتلاطم امروز، جایی که امواج تحولات ژئوپلیتیک مرزهای سنتی قدرت را درمینوردند، همکاری میان ایران و چین مانند دو قطعه از یک پازل پیچیده به نظر میرسد؛ پازلی که تکمیل آن میتواند نقشهی قدرت آینده را بازتعریف کند.
به گزارش بورس امروز؛ در جهان پرتلاطم امروز، جایی که امواج تحولات ژئوپلیتیک مرزهای سنتی قدرت را درمی نوردند، همکاری میان ایران و چین مانند دو قطعه از یک پازل پیچیده به نظر میرسد؛ پازلی که تکمیل آن میتواند نقشهی قدرت آینده را بازتعریف کند. این همکاری، فراتر از یک رابطه اقتصادی ساده، پیوندی استراتژیک است که ریشه در نیازهای حیاتی دو کشور و آرمانهای مشترک آنها دارد. اما این پیوند چگونه شکل گرفت و آیا میتواند در برابر تندبادهای جهانی مقاومت کند؟
روابط ایران و چین، مانند رودی است که از دل تاریخ جاری شده است. کاروانهای جاده ابریشم، قرنها پیش نه تنها کالا، بلکه فرهنگ و اندیشه را میان این دو تمدن کهن مبادله میکردند. امروز، در عصر فناوری و جهانی شدن، این پیوند با ابتکار *«کمربند و جاده»* احیا شده است. ایران، با موقعیت چهار راهی خود در اوراسیا، حلقه اتصال چین به خلیج فارس، اروپا و آفریقاست. توسعه بندر استراتژیک چابهار، احداث راهآهنهای سریعالسیر و پروژههای انرژی، تنها نمونههایی از این همکاری نوین هستند. اما نقطه عطف این روابط، امضای *توافق ۲۵ ساله* در سال ۲۰۲۱ بود؛ سندی که مانند پلی میان گذشته و آینده، تعهد چین به سرمایهگذاری ۴۰۰ میلیارد دلاری در ایران را در ازای دسترسی بلندمدت به منابع انرژی ثبت کرد.
نفت و گاز، سوخت این موتور محرکه هستند. ایران با چهارمین ذخایر نفتی جهان و دومین ذخایر گاز طبیعی، گنجینهای است که چین، به عنوان دومین مصرفکننده بزرگ انرژی جهان، چشمدوختی از آن ندارد. حتی زیر سایه تحریمهای آمریکا، چین با روشهای خلاقانه مانند پرداخت با یوان یا مبادلات پایاپای، نفت ایران را تأمین میکند. همکاری در میادین گازی مانند پارس جنوبی، نه تنها ایران را به بازیگری کلیدی در بازار گاز تبدیل میکند، بلکه چین را از وابستگی به تنگه هرمز و مسیرهای ناامن دریایی رها میسازد. این رابطه، یک بازی برد-برد است: ایران فناوری و سرمایه دریافت میکند و چین، امنیت انرژی خود را تضمین مینماید.
تصور کنید قطاری از شانگهای با سرعت ۱۲۰ کیلومتر بر ساعت، تنها در ۱۲ روز به استانبول برسد! این رویایی است که با سرمایهگذاری چین در زیرساختهای ایران محقق میشود. ایران، با جایگاه جغرافیایی بیهمتا، کوتاهترین مسیر زمینی میان چین و اروپاست. توسعه راهآهن تهران-مشهد، گسترش بندر چابهار و احداث جادههای بینالمللی، هزینههای تجارت را تا ۳۰٪ کاهش میدهد و ایران را به «کریدور طلایی» تجارت اوراسیا تبدیل میکند. این پروژهها نه تنها اقتصاد ایران را تقویت میکنند، بلکه جایگاه چین را به عنوان رهبر جهانی زیرساختها تثبیت مینمایند.
در خیابانهای تهران، فروشگاههای پررونق گوشیهای هوآوی، نمادی از نفوذ فناوری چین است. این همکاری اما فراتر از کالاهای مصرفی است: راهاندازی شبکه 5G توسط شرکتهای چینی، ایران را وارد عصر دیجیتال میکند. ساخت نیروگاههای خورشیدی در کویرهای ایران با فناوری چین، هم نیاز انرژی کشور را برطرف میسازد و هم الگویی برای توسعه پایدار در خاورمیانه میشود. این انتقال فناوری، ایران را از وابستگی به غرب میرهاند و چین را به شریکی بیبدیل تبدیل میکند.
با این حال، این مسیر هموار نیست. *تحریمهای ثانویه آمریکا* مانند تیغی بر فراز سر شرکتهای چینی آویزان است. بانکهای بزرگ چین، از ترس قطع ارتباط با سیستم مالی جهانی، تمایلی به همکاری با ایران ندارند. از سوی دیگر، تفاوتهای فرهنگی و مدیریتی، گاهی همکاری را به کُندی میکشاند: بوروکراسی پیچیده ایران با سبک مدیریت متمرکز چینیها سازگاری چندانی ندارد.
رقابت پنهان روسیه و چین بر سر نفوذ در ایران نیز قابل چشمپوشی نیست. روسیه، شریک سنتی ایران، با نگرانی شاهد گسترش حضور پکن در منطقه است و این تنش میتواند همکاری سه جانبه را تحت تأثیر قرار دهد.
آینده این همکاری به دو عامل وابسته است:
۱. اجرای عملی توافقها: توافق ۲۵ ساله اگر تنها روی کاغذ بماند، به دستاویزی برای انتقاد مخالفان تبدیل میشود. ایران باید با اصلاح قوانین سرمایهگذاری و مبارزه با فساد، فضایی امن برای شرکتهای چینی ایجاد کند.
۲. نوآوری مالی: استفاده از ارزهای دیجیتال بانک های مرکزی، سیستمهای مبادله پایاپای یا ایجاد بانکهای مشترک میتواند تحریمها را بیاثر کند.
اگر این شراکت به سرمنزل مقصود برسد، جهان شاهد تولد الگویی نوین از *همکاری جنوب-جنوب* خواهد بود؛ الگویی که در آن، کشورهای غیرغربی بدون اتکا به دلار یا هژمونی آمریکا، شبکهای از مناسبات برابر میسازند. این نظم نوین، میتواند سلطه چندقرنه غرب بر اقتصاد جهانی را به چالش بکشد.
همکاری ایران و چین، تنها یک قرارداد اقتصادی نیست؛ آزمایشگاهی است برای آزمودن نظم جهانی آینده. اگر این دو کشور بتوانند با عبور از موانع، همزیستی سازندهای را رقم زنند، نه تنها مسیر رشد خود، بلکه جهت حرکت جهان را تغییر خواهند داد. همانطور که «لائوتزو» فیلسوف چینی میگوید: «راهی که میروی را بساز…». شاید این همکاری، سنگ بنای راهی باشد که جهان فردا را میسازد.
نویسنده: علی ملکی- دکتری تخصصی مالی بین الملل