ایمپکت مارکت و حاشیه های آن برای بازار
طرح مارکتینگ ایمپکت نقش مثبت یا منفی بر شاخص کل بازار یا بازارگردانی شرکت ها ندارد؛ مسئولان باید به جای این امر، تلاش بر افزایش عمق بازار داشته باشند تا بازار سرمایه بتواند ظرفیت هر دو نوع معاملات را داشته باشد. با محدود کردن قدرت سهامداران عمده، بر میزان نقدشوندگی سهام خرد اثر میگذارد و آن را کاهش می دهد.
به گزارش بورس امروز، رفتار جمعی سرمایه گذاران نهادی بیشتر تحت تأثیر عوامل بازار بهویژه بازار قرار دارد، این رفتار آنان در نوسانهای بازار نیز مؤثر است. چگونگی تعامل بازار سرمایه با ارکان نظام اقتصادی، همواره یکی از مسائل مهم تلقی می شود. تاثیر متغیرهای کلان اقتصادی بر عملکرد بازار سهام همواره مسئله ای مهم قلمداد شده است.باید در نظر داشت که مفهوم طرح مارکتینگ ایمپکت برای بازار سرمایه کشور تا حدودی جدید است و تنها چند وقتی است که درباره آن صحبت شده است؛ در حالی که این امر در بورس های جهان در حال اجراست.
مارکتینگ ایمپکت
علی صحرایی مدیر عامل بورس اوراق بهادار تهران در توئیتی در صفحه مجازی خود نوشت: «طرح جداسازی بازارهای معاملاتی در بورس تهران نهایی شد و به زودی با همکاری سایر ارکان بازار سرمایه بصورت یکپارچه اجرا می گردد. هدف این طرح جلوگیری از تاثیر رفتار معاملاتی سهامداران بزرگ ، بر سایر سهامداران بازار سرمایه است».
با توجه به حضور ۵۰ میلیون ایرانی در بورس، برخی معاملهگران حقیقی از دخالت حقوقیها در معاملات بازار گلایه دارند. لذا در این خصوص طرحی در دست اجراست که به این واسطه عرضه های آبشاری حقوقی ها و بازار گردان ها در بازار سرمایه با طرح مارکتینگ ایمپکت مهار گردد. به نظر می رسد که طرح مذکور تلاش دارد تا در حدنصاب تفکیک معاملات نهادها در دو بازار عادی و بلوکی به صورت ادواری بازبینی صورت گیرد، و در این میان تاکید شده است که طی بازه های زمانی مشخص اثربخشی این ساز و کار ارتقا خواهد یافت. این در حالی است که سعید شیرزادی عضو هیئت مدیره سرمایه گذاری صندوق بازنشستگی باور دارد که تاثیرات متقابل معاملات بازار عمده و خرد در همه جهان وجود دارد و نمیتواند این دو بازار را از هم جدا کرد. بنا به گفته وی در خصوص مارکتینگ ایمپکت، در این ابزار ابهامات زیادی وجود دارد که به نظر من اجرای آن منطقی نیست. اما امیر اسماعیل پور کارشناس و معامله گر کارگزاری آینده نگر خوارزمی طرح مارکتینگ ایمپکت را وسیله ای می داند که با ایجاد یک حد نصاب برای هر شرکت و نمادی منجر میشود تا حقوقیها و سهامداران عمده نتوانند بیشتر از حد معین در بازار فشار فروش ایجاد کنند. در این خصوص محسن بشردوست مدیر بورس کالا و انرژی کارگزاری ملل پویا نیز بر این اعتقاد است که طرح مارکتینگ ایمپکت نقش مثبت یا منفی بر شاخص کل بازار یا بازارگردانی شرکت ها ندارد اما با محدود کردن قدرت سهامداران عمده، بر میزان نقدشوندگی سهام خرد اثر میگذارد و آن را کاهش می دهد. همچنین با توجه به گفته های اسماعیل پور؛ مشخص نیست که این طرح تا چه میزان میتواند بر شاخص کل بورس تاثیر داشته باشد.
تاثیر این طرح بر عملیات بازارگردانی
اسماعیل پور، کارشناس و معامله گر کارگزاری آینده نگر خوارزمی معتقد است که مارکتینگ ایمپکت تنها جو روانی در بازار دارد که در شرایط مختلف متفاوت است و تاثیری که بر رفتار حقوقیها و سهامداران عمده دارد، مسلما تغییر خواهد کرد زیرا با توجه به اینکه سهامداران حقوقی بر اساس تابلوخوانی و نمودارها خرید میکنند، رفتار متفاوتی در بازار خواهند داشت و ممکن است ارزش ذاتی سهم را در بازار مورد توجه قرار ندهند. بنابراین آنچه که از سوی وی مورد تاکید قرار می گیرد عدم تاثیر طرح مزبور بر عملیات بازارگردانی در بازار سرمایه است. زیرا نقش بازارگردان این است که حداقل سفارش انباشته در بازار را انجام دهد و تعهد میزان خرید و فروش خود را اجرا کند. بشردوست نیز اجرای طرح مارکتینگ ایمپکت و حد نصاب آن را فاکتوری جهت تداخل یا کاهشی در کارایی عملکرد بازارگردان ها نمی داند. این در حالی است که طبق گفته شیرزادی عضو هیئت مدیره سرمایه گذاری صندوق بازنشستگی کشور در صورت جداسازی معاملات خرد و کلان، قطعا بازارگردانها مجبورند در هر دو بازار فعال باشند اما در این خصوص شائبهای ایجاد می شود که چگونه بازارگردان ها میخواهند این دو معامله را از هم تفکیک کنند؟
اسماعیل پور در توضییح این ابهام، این طرح را چندان موثر بر عملیات بازارگردانی در بازار سرمایه نمی داند، زیرا نقش بازارگردان این است که حداقل سفارش انباشته در بازار را انجام دهد و تعهد میزان خرید و فروش خود را اجرا کند. اما شیرزادی بر این اعتقاد است که در صورت تحقق این امر، فعالیت بازارگردان ها تغییر خواهد کرد و راهکاری که این دو بازار را از هم جدا کند، راهکار منطقی نیست. در حالی که بنا به گفته بشر دوست به نظر نمی رسد مارکتینگ ایمپکت و حد نصاب آن تداخل یا کاهشی در کارایی عملکرد بازارگردان ها داشته باشد.
جداسازی معاملات خرد و کلان
در بازار سرمایه ممکن است فردی با خرید بخشی از سهام یک شرکت، با تبدیل آنها به سهم های خرد و آنها را معامله کند؛ از سویی میتواند آن را به صورت کلان نیز معامله کرده و بلوکی به فروش رساند. براساس گفته های شیرزادی؛ تعریف درستی از سهم بلوکی و کلان وجود ندارد. تفکیک دو نوع معاملات خرد و کلان ابزار مناسبی برای کنترل بازار نیست. تاثیرات متقابل این دو نوع معاملات اجازه جداسازی را نمی دهند؛ کما اینکه ابهاماتی در تعریف معاملات کلان و بلوکی وجود دارد. چه حجمی از سهم، بلوکی و کلان است؛ آیا فردی که دارای ۱۰ میلیون سهم یک نماد مانند فولاد است، سهم کلان دارد؟
به عقیده شیرزادی؛ نمیتوان حجمی را برای این امر در بازار سرمایه تعیین کرد. بنا به گفته وی، در حال حاضر لازم است مسئولان و نهادهای ذی ربط برنامه ریزی کنند تا بازار عمق بیشتری داشته باشد تا بتوان هم معاملات خرد و هم کلان را در خود جای دهد.
این طرح برای جلوگیری از دستکاری و اثرگذاری سهامداران بزرگ و قدرتمند بر روند بازار سرمایه تدوین شده است. بر اساس اظهارات بشر دوست؛ با این حال ممکن است این امر منجر به کاهش نقدشوندگی معاملات خرد شود زیرا حقوقی های بزرگ و سهامداران عمده دیگر نمیتوانند مانند گذشته در نقش خریدار یا فروشنده پر قدرت حاضر شوند و از سهم ها حمایت کنند. مطابق با اظهارات شیرزادی، تاثیرات متقابل معاملات خرد و کلان در برخی موارد بیشتر از اثرات واقعی است. از سوی دیگر ممکن است بر اساس رانت اقدام به جداسازی این دو نوع معاملات در بازار ایجاد شود. به عنوان مثال یک شرکت حقوقی سهمها را در بازار جمع کند؛ سپس بر اساس تعریف بازار بلوک آنها را تبدیل به یک معامله بلوکی کرده و در بازار کلان معامله کند. این روند یا بالعکس آن در بازار معاملات خرد نوعی رانت محسوب می شود که بر اثر تفکیک این دو نوع معاملات در بازار ایجاد شده است. این در حالی است که بشر دوست معتقد است بر اساس این طرح طبیعی است که قدرت مانور سهامداران عمده کاهش یابد. بر اساس گفته های وی به دبنال آن میزان نقدشوندگی سهام های خرد تحت تاثیر این امر کاهش یابد اما با توجه به ساختار شبکهای سهامداران در بازار سرمایه، حمایت از سهم های خرد میتواند با مشارکت چند شرکت با چند کد انجام شود.
شیرزادی با تاکید بر بر اینکه جداسازی دو بازار خرد و کلان اشتباه است، بیان می کند که با تقویت بازارگردانی در بازار سرمایه، میتوان شرایط را بهبود بخشید. بازارگردان ها باید بتوانند همه ریزشها و حبابها را مدیریت کنند و این امر مستلزم برخورداری آنها از توان مالی خوب است. این در حالی است که بنا به گفته اسماعیل پور ممکن است با فروش کم حقوقیها، از تبانی میان سهامداران حقوقی و بازارگردان جلوگیری شود زیرا فروش سنگین حقوقیها در یک سفارش دیگر باعت انجام کل تعهد بازارگردان نمیشود. شیرزادی می گوید: ضرورت دارد تا همه اطلاعات معاملات در اختیار بازارگردان ها قرار گیرد تا بتوانند با رایزنیهای خود روند سهام را نگه دارند. در کنار این اظهار نظر ها بشر دوست بر این باور است که برای نتیجه گرفتن از این طرح نیاز است که با توجه به شرایط و قوانین خاص بازار سرمایه کشور، این طرح بومی سازی شود.
نویسنده: محبوبه مغانی کارشناس بازار سرمایه