محدودیتهای پیش روی بازار گردانی
مهمترین اثر بازارگردانی در بازار سرمایه، افزایش درصد نقد شوندگی نمادها و عمقبخشی در بازار سهام است. بازارگردانی با تأثیرگذاری بر روندها، میتواند هیجان بازار را کنترل و فیلتر کند. شرایط اقتصادی سخت منجر میشود که اولویت شرکتهای تولیدی سرمایه در گردش باشد. در شرایطی که اکثر شرکتهای تولیدی دغدغه سرمایه در گردش خود را دارند، عملا منابعی وجود ندارد که به بازارگردانها تزریق شود.
منابع مالی ضرورت بازار گردانی است. در شرایط کنونی بازارگردانی در حال فعالتر شدن است. در این میان بدون منابع مالی بازارگردانها نمیتوانند فعالیت بازارگردانی را که مد نظر بازار سرمایه است را انجام دهند. علاوه بر این معرفی و جا افتادن نهادهای جدید به گذر زمان احتیاج دارد. چرا که نیاز است سهامداران رفتارها و ابزارهای بازارگردانی را بشناسند. همچنین استراتژیهای معاملاتی را بهتر بشناسند. به این دلیل که بازارگردانی در بازار بورس ایران نوپا و جدید است.
بازارگردانی از دو جنبه میتواند سودآور باشد. نخست از طریق مفاد و توافقات میان بازارگردان و سهامدار عمده و دوم از محل افزایش ارزش دارایی. به این معنی که بازارگردان در شرایط مثبت و منفی بازار با توجه به پرتفوی خود می تواند سودآور باشد. سود حاصل از بازار گردانی به دلیل فعال بودن بازارگردانها در بلندمدت می تواند روی سهم سودآوری داشته باشد و دوم در کوتاهمدت با توجه به معاملات روزانه سهم و تعهدات مانند حضور در صف خرید و صف فروش این سودآوری را برای بازارگردانها ایجاد میکند.
کارمزدهای خریدوفروش بازارگردانی نسبت به گذشته و بعد از معافیتهای مالیاتی چندان زیاد نیست. لذا اختلافات جزئی در خریدوفروشهای روزانه می تواند برای بازارگردان سودآور باشد. سودآوری در بازارگردانی منوط به استمرار حضور آن در بازار است. در آینده نیز نیاز به بازارگردانی ماشینی و الگوریتمی به عنوان ابزاری در بازار سرمایه احساس خواهد شد.
اقدامات اولیه و پایه برای استفاده از این نوع بازارگردانی انجام شده است و به پیگیری توسط شرکتهای بازارگردان نیاز دارد. چرا که حجم معاملات بسیار بالا است و در این شرایط کاربر انسانی نمیتواند پاسخگوی انجام بازارگردانی برای سهمهای مورد معامله قرار گرفته باشد. نکته حائز اهمیت سودآوری است که با مدنظر قرار دادن آن باید بازارگردانی را به سمت ماشینی و الگوریتمی هدایت شود.
محدودیتها برای بازارگردانها
نبود اهمیت به حجم مبنا و دامنه نوسان در فعالیتهای بازارگردانی محدودیتهای آن به شمار میرود. از جمله الزام خرید در صفهای فروش در منفی ۵ درصدی؛ اما سازوکار برای سرمایهگذار بدین گونه نیست. سرمایهگذار با برآورد ارزش سهم و افزایش ۲۰ یا ۱۵ درصدی آن خرید را به تعویق میاندازد.
بازار گردانی از این منظر محدودیتهای بسیاری دارد. ضمن اینکه در وجود محدودیتها زمینه سودآوری را برای بازارگردانی با مشکل مواجه میسازد. بازارگردان در چنین بازاری به سختی می تواند درآمدزایی کند. به رغم وجود الزام تعهدات برای بازارگردانی اگر منابع آن ایجاد نشود بازار گردانها نمیتوانند وظایف خود را به خوبی ایفا کنند.
این شرایط در صورتی پیش میآید که عرضهای انجام نشود و یا در صف فروش برای سهمی در چند روز متوالی، نقدینگی برای خرید وجود نداشته باشد. بر اساس دستورالعمل بازار گردانی، بازارگردان ملزم به تامین نقدینگی برای خرید سهام است در غیر این صورت با اخطار مواجه میشود. لذا عدم وجود منابع کافی برای بازارگردان چالش برانگیز خواهد بود.
مجموعههای بازارگردانی در شرایط کنونی با حداقل منابع اقدام به بازارگردانی میکنند. با گذر زمان با پررنگتر شدن سودآوری در بازار و همچنین حفظ ارزش سهام در کنار کسب سود مالی برای بازارگردان، ارزش سهم نیز محفوظ میگردد. این مسائل منجر خواهد شد که در بازارگردانی و صندوقهای بازارگردانی با تزریق منابع، رشد معاملات بسیار پررنگتر عمل کند. این امر ملزم به گذر زمان است. در تحلیل شرایط و تامین منابع برای بازارگردانی لازم است به شرایط اقتصادی توجه شود.
شرایط اقتصادی سخت منجر میشود که اولویت شرکتهای تولیدی سرمایه در گردش باشد. در شرایطی که اکثر شرکتهای تولیدی دغدغه سرمایه در گردش خود را دارند، عملا منابعی وجود ندارد که به بازارگردانها تزریق شود. با وجود حضور بازارگردانها در چند سال گذشته به علت عدم اجبار بازارگردانی برای شرکتها، این ابزار ناشناخته مانده است. قوانین بازار سرمایه نیز با توجه به نیاز به اصلاحات مانند حجم مبنا و دامنه نوسان نیز به جایابی بازارگردانی در بازار کمک فزایندهای میکند.