بازار سرمایه، بوقلمون روز شکرگذاری و سگ پاولوف
روزها، هفتهها و ماه های اخیر دوران طلایی بازار سرمایه ایران بوده به طوریکه این حجم از معاملات در کل تاریخ بورس بیسابقه بوده و شاید هرگز دوباره تکرار نشود، اما آیا این روند ادامه دارد؟ این پرسش این روزها ذهن بسیاری از فعالان بالقوه و بالفعل این بازار را به خود مشغول کرده است.
نسیم نیکلاس طالب در کتاب مشهور خود «قوی سیاه» مینویسد هیچگاه نمی توان بر حسب وقایع و اتفاقات گذشته آینده را پیش بینی کرد. برای مثال بوقلمون روز شکرگذاری (thanksgiving) را ذکر میکند که بر حسب انتظارهای شکل گرفته از روزها، هفته ها و ماه های اخیر انتظار دارد طبق معمول سرساعت مقرر غذا و آب برایش فراهم شود، اما به قول نسیم نیکلاس طالب با پدیده ای «سخت نامنتظر» روبهرو میشود و کارد تیز را روی گلوی خود حس میکند، ساعاتی بعد سرسفره عید شکرگذاری، خوراک اهالی خانه می شود. قصد آن را ندارم که اهالی بازار سرمایه را با شک، تردید و ترس مواجه کنم بلکه می خواهم سرمایه گذاران را (بهویژه تازه واردهای بازار سرمایه) را با این واقعیت روبهرو کنم که انتظار رشد پنج درصدی در هر روز با واقعیتهای اقتصادی کشوری که تحت تاثیر شدیدترین تحریمها، کمبود منابع ارزی و … با رشد اقتصادی منفی روبهروست همخوانی و مطابقت ندارد.
وارن بافت در سخنرانی خود در نوامبر سال ۱۹۹۹ در بورس نیویورک میگوید «روزی یک نفر به من گفت تعداد وکلای نیویورک بیشتر از مردم آن است. من فکر میکنم کسانی نظیر این شخص هستند که فکر میکنند سود شرکتها میتواند بزرگتر از تولید ناخالص داخلی کشور باشد. وقتی شما انتظار داشته باشید رشد اجزاء تشکیل دهنده یک مولفه برای همیشه از کل آن پیشی بگیرد بیتردید مشکل ریاضی دارید».
بیشک در هیچ کشوری رشد هیچ شرکتی نمیتواند فراتر از رشد اقتصادی بلندمدت آن کشور باشد. به همین دلیل در منطق رتبه بندی اعتباری شرکتها به فرض اگر شرکتی رتبه AA کسب کند اما در کشوری فعالیت کند که رتبه اعتباری آن کشور B باشد رتبه اعتباری آن شرکت هم از B فراتر نخواهد بود.
واضح است آن چیزی که سبب رشد بازار سهام طی دورههای پیاپی اخیر شده، همان عاملی است که رشد قیمت ارز، مسکن، خودرو و ….. را رقم زده است: افزایش پایه پولی. مطابق نظریه مقداری پول MV=PT در صورت ثابت بودن تعداد تراکنشها (T) و سرعت گردش پول (V) هر افزایشی در مقدار حجم پول (M) منجر به افزایش سطح عمومی قیمتها (P) خواهد شد. بنابراین قیمت سهام هم (به تبع رشد ارزش جایگزینی شرکتها) مشمول افزایش سطح عمومی قیمتها خواهد شد. اما سهامداران نباید این رشد را دائمی و هدیهای از طرف خدا فرض کرده و هر روز که چشم از خواب صبحگاهی باز می کنند در محاسبات خود پنج درصد سود به سبد سهام خودشان اضافه کنند و اگر این اتفاق نیفتاد آن روز را از دست رفته فرض کنند؛ و به قول ایوان پاولوف (Ivan Pavlov) شرطی نشوند.
ایوان پیتروویچ پاولف عصبشناس، فیزیولوژیست، روانشناس و پزشک روس بود. وی در سال ۱۹۷۲ با انجام آزمایشی بر روی سگ مورد آزمایش موضوع شرطی شدن کلاسیک را مطرح کرد. شرطیشدن کلاسیک یک نوع یادگیری همخوان یا تداعی است. در شرطیشدن کلاسیک جانور یاد میگیرد که بین یک محرک بیاثر، با یک پاداش یا تنبیه کردن ارتباط برقرار کند. ترشح بزاق نوعی پاسخ طبیعی به غذاست؛ هرگاه پاولف پودر گوشت (محرک طبیعی، غیرشرطی) را به سگ گرسنه میداد، بزاق سگ (پاسخ طبیعی) ترشح میشد.
پاولف پس از مدتی متوجه شد که حتی اگر غذایی به همراه نداشته باشد، با دیدن او بزاق سگ ترشح میشود. پاولف بر این اساس آزمایشی را طراحی کرد. او همزمان با دادن پودر گوشت، زنگی را به صدا درمیآورد. صدای زنگ محرکی بود که ارتباطی با غذا نداشت و به تنهایی برای سگ بیمفهوم بود؛ امّا به دنبال تکرار این کار، سگ بین صدای زنگ و غذا ارتباط برقرار کرد؛ بهطوری که با صدای زنگ، حتی بدون وجود غذا بزاق او ترشح میشد. به عبارتی سگ نسبت به همراه بودن صدای زنگ و پودر گوشت، شرطی شده بود.
وارن بافت در همان سخنرانی خود در سال ۱۹۹۹ در بورس نیویورک با اشاره به موضوع روانشناسی بازار و اشاره به آزمایش پاولوف میگوید «زمانی که بازار صعودی (Bull Market) در حال ظهور و آغاز است و افراد به این نتیجه میرسند که هر کسی میتواند بدون توجه به سیستم و روشی که اتخاذ میکند، سود کسب کند، جمعیت زیادی وارد بازی میشوند که این پاسخی به نرخ بهره یا سود شرکتها نیست؛ بلکه به این دلیل است که نبودن در بازار سهام اشتباه و خطاست.
درحقیقت این افراد «من نباید مهمانی را از دست بدهم» را فرای متغیرهای اساسی بازار قرار میدهند. درست شبیه سگ پاولف سرمایهگذاران یاد گرفته بودند وقتی زنگ به صدا در آمد (منظور ساعت ۹ و ۳۰ که بازار بورس نیویورک باز میشود) غذای خودشان را دریافت کنند. به موجب این پاداش روزانه، آنها متقاعد شده بودند که این خواست خداوند است که میخواهد آنها ثروتمند شوند. امروز وقتی به عقب و به راهی که آنها طی کردهاند خیره میشویم، میبینیم بیشتر سرمایهگذاران انتظارهای خوشبینانه و امیدوارکنندهای داشتهاند.»
بنابراین، بر اساس اصل اقتصادی ریسک-بازده سرمایهگذاری در دارائیهایی که دارای بازدههای بالاتر باشد ملازم با قبول ریسک بیشتری است و اهالی بازار سرمایه نباید افزایش دسته جمعی قیمت سهام و شاخصها را هر روزه و دائمی فرض کرده و تغییر روند قیمتها و شاخصها را در ملاحظات سرمایهگذاری خود لحاظ کنند. بدیهی است تا زمان رشد متغیرهای پولی و پول پرقدرت افزایش سطح عمومی قیمتها از جمله سهام ادامه خواهد داشت اما نوسان و تغییر روند اجتنابناپذیر است.