صنعت کاشی و سرامیک در پیچ و خم بیتدبیریها
بیتدبیری در تصمیمسازیها، وضع بخشنامهها و قوانین یک شبه در کنار عدم تعهد بانکها به قوانین ملی، راه تنفس صنعت کاشی و سرامیک را تنگ کرده و این صنعت را ـ که یکی از پیشرانهای ۱۱ گانه تعرف شده افق ۱۴۰۴ اقتصاد ایران است ـ با بحران جدی روبرو کرده است. ظرفیت تولید ۷۰۰ میلیون […]
بیتدبیری در تصمیمسازیها، وضع بخشنامهها و قوانین یک شبه در کنار عدم تعهد بانکها به قوانین ملی، راه تنفس صنعت کاشی و سرامیک را تنگ کرده و این صنعت را ـ که یکی از پیشرانهای ۱۱ گانه تعرف شده افق ۱۴۰۴ اقتصاد ایران است ـ با بحران جدی روبرو کرده است. ظرفیت تولید ۷۰۰ میلیون متری این محصولات که میتوانست به نقطه قوتی در صادرات غیرنفتی کشور تبدیل شود، اینک به دلیل بیتدبیری برای ورود به بازارهای جهانی، خود به نقطه ضعف این صنعت بدل شده و روز به روز عرصه را بر این صنعت اشتغال آفرین تنگ و تنگتر میکند. بحران بازگشت تحریمها و نوسانات اخیر نرخ ارز، اگر به درستی مدیریت شود، میتواند چراغ امید پیش روی این صنعت باشد، وگرنه تیر خلاصی است که این صنعت را تا نقطه نابودی، دنبال خواهد کرد. دکتر محمد روشنفکر فلاح، رییس انجمن صنفی تولیدکنندگان کاشی و سرامیک کشور، دل پری از این بیتدبیریها دارد. راهکارهای برونرفت از این بحران را در گفت و گو با وی جستجو کردهایم:
ظرفیت تولید کاشی و سرامیک کشور چقدر است و توان رقابت ما در بازارهای چهانی چگونه است؟
برای جواب دادن به سوالات شما نیاز است که در ابتدا به تاریخچه صنعت کاشی و سرامیک بپردازیم. در مقطع انقلاب، میزان تولید کاشی در کشور نزدیک به ۱۷ میلیون مترمربع بود. در چهل سال گذشته این میزان به ظرفیتی نزدیک به ۷۰۰ میلیون متر مربع رسیده است، بدون اینکه برای بازار مصرف آن در داخل یا خارج از کشور برنامهریزی شود. این میزان تولید که به زعم من پایینتر از ظرفیت ماشینآلات نصب شده نیز هست، باید به بازارهای هدف عرضه شود. حال این پرسش مطرح است که با کدام سیاست خارجی میتوانیم وارد بازارهای هدف شویم؟ آیا شرایط سیاسی ما اجازه ورود ما به این بازارها را میدهد؟ و اگر پاسخ منفی است چرا سرمایههای ملّی را بدون برنامه به گودالی به نام صنعت کاشی و سرامیک هدایت کردهایم که امروز بازار داخل ما ظرفیت پاسخگویی به این همه تولید را نداشته باشد و به اجبار، این صنایع در ظرفیت پایین کار کنند. باید به این موارد پرداخته شود. ولی در مجموع این صنعت اشتغال زا بوده و میتوانست ارزش افزوده خوبی را در پی داشته باشد و صنعتی است که میتوانست پویا بوده و جایگاه خوبی را در GDP کشور به خود اختصاص دهد.
متاسفانه در ۳ دهه گذشته با بحران مواجه شدهایم. چرا که هیچ گونه مطالعات بازاری برای این صنعت انجام ندادهایم. در حالی داشتههای خود را در صنعت کاشی و سرامیک سرمایهگذاری کردهایم که بخش فرآوری مواد اولیه که یکی از نیازهای اصلی این صنعت است را به فراموشی سپردهایم. همان قدر که ضریب زاویه رشد در این صنعت فوقالعاده بوده، امروز به همان میزان با خطر ریزش سرمایههای ملّی مواجه هستیم. این معضل به معنای ریزش نیروهای انسانی است. ریزش نیروهای انسانی به معنای بروز پیامدهای اجتماعی در کف خیابان است. در مجموع باید برای برونرفت از این بحران تمهیدی اندیشیده شود؛ این را از سال ۱۳۸۲ بارها و بارها با سیاستگذاران و کسانی که در تصمیمگیری برای این صنعت نقش دارند، در میان گذاشتهایم و گزارشهای متعددی ارائه داده ایم. در نقطه مقابل اما، واقعیت این است که گوش شنوایی وجود نداشته و آنها کار خود را انجام دادهاند و امروز هم آنها باید پاسخگوی بحران به وجود آمده برای صنعت کاشی و سرامیک باشند.
ظرفیت تولیدی و ظرفیت اسمی کشور ما در حوزه کاشی و سرامیک چقدر است؟
ظرفیت تولید ماشینآلات نصب شده، حداقل ۷۰۰ میلیون متر مربع و آن چیزی که امروز تولید میشود، نزدیک به ۳۰۰ میلیون متر مربع است. و این یعنی کمتر از ۵۰ درصد ظرفیت. پرسش این است که چرا امروز، این سرمایههای ملّی راکد شده است؟ پرسشی که حداقل من به عنوان رئیس انجمن تولیدکنندگان کاشی و سرامیک کشور، پاسخی برای آن ندارم. روزگار صنعت کاشی و سرامیک این چنین است که همزمان با سیاستهایی با نوسانات بسیار زیادی مواجه می شوید، از کاهش پول ملی کشور تا بخشنامههایی که ساعت به ساعت در حال تغییر است و مصداق آن هم وجود دارد. همانطور که همین امروز بسیاری از صنایع کشور بهویژه صنعت کاشی و سرامیک برای به دست آوردن مواد اولیه تولید خود با مشکل مواجه شدهاند. این تلاطم برای هیچ صنعتی قابل تحمل نیست.
چند درصد از مواد اولیه این صنعت وارداتی است؟ تحریمها چه تاثیر بر این صنعت داشته است؟
ما متری برای اندازهگیری نداریم. بخش زیادی از مواد اولیه ما از داخل تامین میشود. اما جوهر چاپ که تمامکننده کار است، وارداتی است. در زمان دولت نهم و دهم با توجه به کاهش ارزش پول ملی واقعا با مشکل دچار شدیم. دلار ۱۲۲۶ تومان به یکباره به ۳ هزار تومان رسید و قیمت تمامشده تامین مواد اولیه بالا رفت. یک انفجار افزایش قیمت در مواد اولیه کاشی و سرامیک اتفاق افتاد و بدهی ارزی کارخانهها به همان میزان بالا رفت. تا خواستیم خودمان را با شرایط جدید وفق دهیم، با نوسانات امروز نرخ ارز مواجه شدیم. این تلاطمها کشتی را به سرمنزل مقصود نخواهد رساند و با اطمینان میگویم که این کشتی به گِل خواهد نشست و کارخانه ها با تعطیلی مواجه خواهند شد.
درست در همین مقطع و پیش از این که بسته پیشنهاد ارزی ارائه شود، تمامی تعرفههای وارداتی کاشی و سرامیک به یکباره افزایش پیدا کرد. به عنوان مثال تعرفه واردات جوهر دیجیتال که بهعنوان یکی از اساسیترین موارد برای نهایی کردن محصول تولیدی است و باید چاپ بر روی آن انجام شود، از ۴ درصد به تعرفه ۲۰ تبدیل شد و ۵ برابر افزایش یافت. همچنین تعرفه واردات گلولههای سرامیکی زیرکن که یکی از اساسیترین مواد تولید کاشی و سرامیک است بالا رفت. این جریان کار را سخت میکند؛ به دلیل رقابت بالایی و رقابت منفی که در این صنعت بسیار وجود دارد، نمیتوان بهراحتی قیمت را افزایش داد، زیرا حجم تولید بهمراتب بیشتر از مصرف است. افزایش قیمت تمامشده محصول به معنی فروش زیر قیمت تمام شده است که در نهایت، کارخانهها را به ورشکستگی میکشاند. با این همه، پس از ارائه بسته ارزی، اینک به دلیل نوسانات نرخ ارز، نه میتوان گشایش اعتبار انجام داد و نه میتوان مواد اولیه را از بازار آزاد تهیه کرد. این بلاتکلیفی، تولید را به سوی رکود و تعطیلی سوق داده و در این شرایط، اولین تصمیمی که گرفته خواهد شد، تعدیل نیروی انسانی است. استنباط من این است که اگر این سیاستها اصلاح نشود و ما به ثبات سیاسی و سیاستگذاری نرسیم، قطع به یقین هیچ صنعتی پایدار نخواهد ماند. زیرا همیشه در آرامش میتوان به تصمیم درست رسید.
با توجه به این شرایط، آیا پیشنهادی برای عبور از این دوران ارائه کردهاید؟
ما پیشنهاد خود و شاکله این مباحث را به ریاست جمهور و معاون اول ارائه کردهایم. ما عنوان کردیم زمانی که کشور و بهویژه این صنعت با بحران مواجه است، افزایش تعرفهها تشدیدکننده بحران است. اگر ما به کشور خود علاقه داریم و قرار است به رشد برسیم، باید به این موارد توجه کنیم. شما صنعت کاشی و سرامیک را به عنوان یکی از ۱۱ پیشران صنعتی تعریف کردهاید ولی سیاستهای اشتباه جلوی حرکت آن را گرفتهایم. با اطمینان میگویم که با این رویه، هیچگاه به افق ۱۴۰۴ در صنعت کاشی و سرامیک نخواهیم رسید.
تعرفه واردات در صنعت کاشی و سرامیک برای مواد مختلف چند درصد است؟
برای جوهر دیجیتال ۲۰ درصد، برای زیرکن و گلوله ۱۵ درصد و تعرفه واردات قطعات یدکی شاید بالغ بر ۳۰ تا ۳۵ درصد است که هیچیک تولید داخل نیست.
آیا تا به حال تلاشی برای تولید داخل این مواد صورت نگرفته است؟
تولید داخل باید تعریف داشته باشد. ممکن است یک واحدی در کشور به عنوان تولید داخل تعریف شود، ولی انحصار یک کارخانه به نام حمایت از تولید داخل که نه از نظرکیفی و نه کّمی تامینکننده خوبی نیست، ۱۳۰ کارخانه دیگر را درگیر کرده، روش درستی نیست. انحصار در هیچ جایی قابل قبول نیست. این یعنی نابودی دیگر صنایعی که وابستگی دارند. لذا به اعتقاد من اگر قرار است سیاست درهای باز را در پیش گرفته و به WTO ورود پیدا کنیم، باید فضای رقابت عادلانه را فراهم سازیم. این قابل قبول نیست که برای حمایت از یک بخش، بخش دیگر را به فراموشی بسپاریم. به اعتقاد من اگر قرار است به تولید، اقتصاد ملّی و مقاومتی را ـ که البته هیچ تعریف مشخصی هم توسط هیچ ارگانی ندارد ـ بها بدهیم، باید تولیدکنندگان را زنده نگهداریم. نباید سیاستهایی اتخاذ شود که تولیدکنندگان هر روز لاغرتر شوند و به تعطیلی کشیده شوند. بهعنوان مثال شرکت ایرانا به عنوان یکی از کارخانههای فعال، به تعطیلی کشیده شده و خبری از آن نیست. چرا نباید بعد از ۴۰ سال یک استراتژی صنعتی مدون و یک نقشه راه مشخص در این حوزه داشته باشیم؟
آیا برنامهای برای رشد و شکوفایی صنعت کاشی و سرامیک داشتهاید؟
۱۰۰ درصد همینطور بوده است. شاید ما از معدود صنایعی هستیم که برنامهای ۱۰ ساله رشد و شکوفایی را به وزارت صنعت و معدن ارائه کردهایم. این طرح حتّی دیده هم نشده است. حتی یک برنامه مدون در هیچ کدام از صنایع سراغ نداریم که به مرحله ابلاغ و اجرا رسیده باشد. در طرحی که ۱۱ پیشران صنعتی برای اقتصاد کشور تعریف شد ـ که کاشی و سرامیک یکی از آنها بود ـ تصور این بود که باید حجم خاصی از تولید کاشی و سرامیک کشور، صادر شود. اما برنامه مدون و استراتژی که به وزارت صنعت و معدن به عنوان نقشه راه ابلاغ شود، شکل نگرفت. امروز نتایج آن مشاهده میشود. اگر استراتژی صنعتی وجود داشت نوسانات ارز نباید چنین اتفاقاتی را پیش میآورد. حرف ما این است که ارز با قیمت واقعی برای ۵ سال با نوسان ۲ تا ۳ درصد ثابت بماند. کشورهای خارجی سالهاست که نرخ ارز خود را ثابت نکه داشتهاند. به عنوان مثال درهم امارت ۲۵ سال است که ۳.۶۵ دلار است. لذا با این وضعیت و با این قیمت تمام شده، قطعا نمیتوان آینده خوبی برای این صنعت پیش بینی کرد.
تامین مالی شما از کجا انجام میشود؟ آیا از فاینانس استفاده کردهاید یا تنها بازار پولی کشور نیازهای شما را تامین میکند؟
به دلیل عدم همکاری بانکها، نیمی از واحدهای تولیدی از منابع مالی مردم استفاده میکنند که ممکن است نام آن هرچیزی باشد. این سرمایه، شخصی است و به نام تسهیلات مردمی، نوعی بازار پولی است که در تمام صنایع وجود دارد. به عنوان مثال من برای انجام کار از کسی پولی قرض کرده و بعد از انجام کار با آن فرد وارد معامله میشوم. بیان جزئیات بیشتر ممکن است باعث بروز مشکلاتی شود. در نهایت ما براساس کدام مؤلفهها باید وارد عرصه صادرات شویم؟ باید در ابتدا این مؤلفهها را مشخص کرده و بعد عنوان کرد که مزیت داریم که وارد بازار آفریقا، اروپا شویم و با کشورهای همسایه کار کنیم.
مؤلفه ها از نظر شما چیست؟
اول اینکه آیا سود بانکی که بانکهای ایرانی به تولیدکنندگان پرداخت میکنند، قابل رقابت با سودهای بانکی بازارهای هدف ـ که رقبای ما در آن حضور دارند، هست؟ قطعا اینطور نیست! از سوی دیگر ۲۰ درصد قیمت تمام شده کالا باید صرف حمل و نقل شود؛ در صورتی که این رقم در بازارها برای رقبای ما کمتر از ۱۰ درصد است. ما رایزن بازرگانی خیلی قوی در بازارهای هدف نداشته و مطالعات میدانی انجام نمیدهیم که این مطالعات را در اختیار صادرکننده قرار دهیم. درصد همکاری در این حوزه صفر است. آیا ما میتوانیم در بازار هدفی مانند روسیه که رقبای ما بین ۷۰ تا ۹۰ نفر وابسته بازرگانی دارند، با یک نفر و کارمند محلی بازار را فتح کنیم؟ حتماً چنین نخواهد بود. آیا ما روابط دوستانه و خارجی خوبی با دنیا داریم که بتوانیم بهراحتی وارد آن بازار شده و محصول خود را به فروش برسانیم؟ پاسخ این سوال با شماست. آیا یک صادرکننده ایرانی میتواند حساب بانکی در بازار هدف باز کند.
در هیچیک از بازارهای هدف حداقل در این صنعت و صنایع وابسته برای صاحبان صنعت تقریبا شانس حضور صفر است. البته ما نمیدانیم صنعت فولاد و پتروشیمی برای حضور در این بازارها از چه ساز و کاری استفاده میکنند. برای مثال وارد بازار هدف شده و جنس فروختیم. چگونه پول آن را منتقل کنیم. آیا باید پول در چمدان دریافت شود. کشورهای خارجی جلوی ما را به عنوان پولشویی تلقی گرفتهاند. امروز هر یک دلار که وارد میشود باید از کانال مشخصی ردیابی شود تا بتوان از آن استفاده کرد. ما این شانس را به عنوان کسی که میتواند حداقل ۳۰۰ تا ۴۰۰ میلیون مترمربع کاشی به بازارهای هدف وارد کند، از دست دادهایم. ما فقط شعار میدهیم بدون اینکه برنامهریزی و جمعبندی از صادرات داشته باشیم.
آیا محصولات جایگزین سرامیک تهدیدی برای صنعت شما به شمار میرود؟
در بازاری که فضای رقابتی حاکم است هرکسی سعی میکند دیگری را از دور رقابت خارج کند. ۴۰ سال پیش در امریکا چیزی به نام صنعت کاشی و سرامیک وجود نداشت. ایتالیاییها آنقدر تبلیغات منفی علیه موکت داشتند که در نهایت موکت را از بازار حذف کرده و کاشی و سرامیک را جایگزین کردند. ما کفپوشهای متفاوتی داریم که بسته به سلیقه افراد مورد توجه بازار قرار گرفته با نمیگیرند. نمیتوان عنوان کرد که کاشی و سرامیک رقیب جدی دارد، زیرا هر محصولی بازار خود را دارد. در بازار دنیا چیزی نزدیک به ۱۴ میلیارد متر مربع کاشی تولید میشود و ۹۵ درصد آن بهفروش میرسد. پس این صنعت، بازار خود را دارد و دیگر کفپوشها نیز چنین مسیری را طی میکنند.
آیا کمبود انرژی و آب بر روند کاری شما اثر گذار است؟
حتماً همینطور است. صنعت کاشی یکی از صنایع انرژیبَر چه از نظر انرژی فسیلی و چه از نظر انرژی برق و آب در ایران است. نمیتوان به عقب برگشت و چوب و زغال سنگ را جایگزین کرد و منابع سوختی را عوض کرد. در حال حاضر از گاز مایع طبیعی استفاده کرده و سعی میکنیم ذخیره انرژی را در کارخانهها با تمهیداتی که در روند تولید ایستگاههای مختلف وجود دارد، انجام دهیم. با بازیافت سوخت از ریکاوری برگشت حرارتی در کورهها و ورود مجدد به چرخه گرمایش تولید استفاده در کارخانهها سعی در صرفهجویی در مصرف انرژی داریم.
با توجه به بحث هدفمندی یارانهها آیا میتوانید میزان مصرف انرژی را کاهش دهید؟
هدفمندی یارانه را فراموش کنید! زیرا هیچگاه اتفاق نیفتاد. ما سعی میکنیم برای اینکه قیمت تمام شده را پایین نگهداریم، تمهیدات مختلفی را چه در پروسه تولید و بهبود فرایند تولید و چه در ارتباط با افزایش نفرتولید در کارخانهها صورت دهیم. هماکنون به نقطه قابل قبولی رسیده و قیمت تمام شده را کاهش دادهایم. اما این راه حلی نیست که در درازمدت جوابگو باشد.
چشمانداز شما از بازار سرمایه چیست؟ آیا تمایل دارید از سرمایههای خُرد مردم که قابلیت سرمایهگذاری در بانک ندارد در این حوزه استفاده کنید؟
من این پرسش را اینطور بیان میکنم که با توجه به شرایط اقتصادی فعلی کشور بهویژه در حوزه تولید آیا شما به عنوان یک شهروند تمایلی برای سرمایهگذاری دارید؟ بازار سرمایه یک تعریف مشخص دارد. زمانی میتوانیم از بازار سرمایه استفاده بهینه کنیم و دارندگان سرمایههای خُرد به ما مراجعه کنند که شرایط ثابت و پایدار باشد. امروز چنین شرایطی در این صنعت مهیّا نیست و فوقالعاده اسفناک است. امروز هیچکس در تولید شریک نمیشود. این واقعیتهای جامعه ما است. یکی از معقوله های اجتماع ما به اذعان صاحبان نظر صنعت و تولید است.
و مشکلات شما….؟
۴۰ سال است که مشکل ما از نظر محتوایی و شکلی تغییری نکرده است. گاهی اوقات ما از بیان چندین و چندباره این مسائل، حس خوبی نسبت خودمان نداریم، زیرا دوست داریم مطلب جدیدی ارائه دهیم. اگر همین مصاحبه را با یک تولیدکننده در اصفهان هم انجام دهید، از همین واژگان و ادبیات استفاده میکند. چرا ما به این شرایط دچار شدهایم . چرا سیاستگذاران وقتی مسئولیتی را قبول میکنند، با مردم شفاف نبوده و حداقل از تشکلهای مردمنهاد و انجمنهای صنفی استفاده نمیکنند و یا حداقل گوش شنوایی برای صحبتهایشان ندارند؟ چرا مجلس و نمایندگان آن یک روز را برای شنیدن حرفهای تشکلهای مردمنهاد تعیین نمیکنند. وقتی که این اتفاقها نیفتد، پس وقوع شرایط اخیر هم دور از ذهن نخواهد بود. چه اتفاقی برای قانون رفع موانع تولید افتاد؟ بدهیهای واحدهای تولیدی در طی این ۲ سال روز به روز بیشتر شد و ما هنوز نمیدانیم در ارتباط با ماده ۲۰ قانون رفع موانع تولید چه باید کرد؟ چرا قانونی را شفاف و غیر قابل تفسیر را وضع نمیکنیم. در این قانون عنوان شده است که حداقل ۲۵ درصد معوقه پرداخت شود و هیچگاه حرفی از حداکثر پرداخت زده نشده. من به عنوان تولید کننده حاضر هستم صد درصد بدهی ارزی را بر اساس ماده ۲۰ که به نرخ روز گشایش اعتبار است، پرداخت کنیم. ولی چرا بانکها قبول نمیکنند. چرا بانکها مدعی هستند بخشنامههایشان بر قانون ارجحیت دارد و این سرباز زدنها از انجام وظایف به خاطر چیست؟ تمام این موارد، عمده مشکلات ما هستند.