نارسایی اقتضائات اقتصادی در صنایع
آل اسحاق، رئیس اتاق بازرگانی ایران و عراق و رییس هیات مدیره هلدینگ کاوه پارس: رشته فعالیت فولاد یکی از رشته فعالیتهای اساسی توسعه، رونق و یکی از ابزارهای عمده رفاه، اشتغال و کار است. یعنی با همه گستردگی که این صنعت در ارتباط با تولید و معدن، اکتشاف و صادرات و به طور کلی در ارتباط با هر شاخصی که فکرش را کنید اهمیت دارد. صنعت فولاد جزو صنایع صاحب نام است. وضعیت تولید فولاد در قبل از انقلاب اسلامی یک ظرفیت محدودی داشت و در حد ۲ میلیون تن با تنوع خاصی از تولید داشتیم.
به گزارش روند بورس امروز، صنعت فولاد در سالهای اخیر فراز و نشیبهای بسیاری داشته و با وجود مشکلات بسیار توانسته میزان تولید خود را سال به سال افزایش دهد و در مسیر رسیدن به هدف ۵۵ میلیون تنی تولید حرکت کند. اما با این وجود بسیاری معتقدند که توسعه در این صنعت متوازن نبوده است. صنعت فولاد رشد تولید داشته اما سیاستگذاران هیچ فکری به حال تامین متناسب مواد اولیه، فروش در بازارهای داخلی و خارجی نکردهاند. مشکلی که ممکن است سال آینده فولادسازان با آن مواجه شوند، بحث تامین مواد اولیه و مازاد تولید به دلیل بحث تحریمها و کاهش بودجه عمرانی کشور است. در همین زمینه با یحیی آل اسحاق رئیس اتاق بازرگانی ایران و عراق و رییس هیات مدیره هلدینگ کاوه پارس به گفتوگو پرداختیم.
با توجه به تحولات اخیر و بحث تحریم صنعت فولاد، چه چشماندازی را برای صنعت فولاد کشورمان متصور هستید؟ آیا صنعت فولاد مانند سالهای قبل که سودآوری مناسبی برای سهامدارانش داشت، در حال حاضر هم میتواند این سودآوری را حفظ کند؟
مساله سود یک بحث است و مساله سودآوری یک بحث دیگر است. همچنین مساله تولید و جایگاه صنعت فولاد هم جزو مباحث جداگانهای است. واقعیت این است که رشته فعالیت فولاد یکی از رشته فعالیتهای اساسی توسعه، رونق و یکی از ابزارهای عمده رفاه، اشتغال و کار است. یعنی با همه گستردگی که این صنعت در ارتباط با تولید و معدن، اکتشاف و صادرات و به طور کلی در ارتباط با هر شاخصی که فکرش را کنید اهمیت دارد. صنعت فولاد جزو صنایع صاحب نام است. وضعیت تولید فولاد در قبل از انقلاب اسلامی یک ظرفیت محدودی داشت و در حد ۲ میلیون تن با تنوع خاصی از تولید داشتیم. بعد از انقلاب توجه جدی به تولید فولاد انجام شد.
در دوران سازندگی که کشور به سمت ساخت و ساز حرکت کرد، کشور نیاز عظیمی به واردات محصولات فولادی در حوزههای مختلف پیدا کرد. یعنی واردات محصولات فولادی به قدری افزایش پیدا کرد که در بندر عباس شهری از آهن به وجود آمد. به مدینهالحدید معروف شد. طول و عرض این شهر را با هلیکوپتر میگشتند. یعنی از همه جای دنیا میلیونها تن انواع محصولات فولادی در این شهر دیده میشد. کل تولیدات داخلی هم بسیار محدود بود. بنابراین سیاستگذاری و نظام تصمیمگیری بر این شد که حوزه صنعت فولاد توسعه پیدا کند. برنامهریزی در این خصوص تولید ۵۵ میلیون تن فولاد و بر حسب آیندهنگری انجام شد. طرحهای مختلفی در زمینههای مختلفی در دستور کار قرار گرفت، حالا اینکه طرحها حساب شده بود یا خیر یا تابع تحولات زمانی تغییر کرد یا خیر، همه جزو مواردی است که باید به آن پرداخته شود. یعنی اینکه به دلیل مدل اقتصادی و رویکرد دولتها و نظام در مقاطع مختلف (ما شکلهای مختلف اقتصادی را در دورههای مختلف تجربه کردهایم) تجربههای متفاوتی هم داشتهایم. از اقتصاد جنگی گرفته تا اقتصاد سرمایهداری و اقتصاد رفاه و… مدلهای مختلف اقتصادی داشتهایم و به تناسب آن استراتژیها بر حوزههای مختلف از جمله صنعت فولاد اثرگذار بود.
این شکلهای مختلف اقتصادی چه تاثیری بر تولید فولاد و واحدهای فولادی گذاشت؟
به عنوان مثال برای یک واحد فولادی که از منظر اقتصادی صرفه داشته باشد حتما باید ظرفیت تولید یک میلیون تنی داشته باشد. یعنی برای افتتاح یک واحد فولادی یک میلیون تن تولید داشته باشد و کمتر از یک میلیون تن اصلا اقتصادی نیست. واحد فولادی حتما باید جایی باشد که نزدیک معدن، گاز و حمل و نقل و ریل باشد. یعنی دهها شرط برای تاسیس یک واحد فولادی نیاز است که در صورت عدم وجود آن امکان تولید فولاد وجود ندارد یا بسیار سخت است. در مقاطعی از زمان مانند زمان آقای احمدینژاد که اقتصاد رفاه مد نظر قرار گرفت، حساب کردند که سرمایهگذاری در فولاد این تعداد اشتغال ایجاد میکند، این مقدار رفاه برای آن منطقه ایجاد میکند و همچنین باعث توسعه آن منطقه خواهد شد. با این تعاریف یک واحد ۱ میلیون تنی را تقسیم به چهار واحد ۲۵۰ هزار تنی کردند. چون اقتصاد، اقتصاد رفاه بود مکانهایی برای ایجاد واحد تولیدی انتخاب میشدند که محروم بودند. محرومیتزدایی بسیار کار مناسبی است اما این باید با اقتضائات اقتصادی همخوانی داشته باشد.
کارخانههایی با تولید ۲۵۰ هزار تن ایجاد کردند که اصلا اقتصادی نیست. ضمن اینکه این واحدها را در جایی ایجاد کردند که نزدیک معدن نیست و آب هم ندارد و حتی حملونقل هم ندارد. یعنی واحدهایی با کلی گرفتاری و مشکلات ایجاد کردند و غیر اقتصادی شدند. اصولا یک سری از مشکلاتی که در واحدهای پتروشیمی هم داریم این است که آن متر و معیاری که باید شاخصهای اقتصادی را رعایت میکرد، انجام نشد. بنابراین آن مدل تولید ۵۵ میلیون تن با یک سری از این اتفاقات هم همراه شد. حالا برای تولید از مدل تکنولوژی چینی استفاده کنند یا اروپایی. اشتغال زا یا خود کفا باشیم یا اینکه تکنولوژی با نیروی انسانی استفاده شود یا تکنولوژی رباتی. همه این موضوعات طی این سالها به صورت سینوسی ادامه داشته و حرکت کرده است. هر چند در حال حاضر به یک برنامه ۵۵ میلیون تنی رسیدهایم که حتی اگر ابر و باد و مه و خورشید و فلک هم دست به دست هم بدهند ما در سال ۱۴۰۴ به تولید ۵۵ میلیون تن خواهیم رسید. یعنی امید به این وجود دارد که به این رقم برسیم. حتی با وجود غیر اقتصادی بودن برخی از واحدهای تولیدی طی سال جاری ۲۷ میلیون تن ظرفیت تولید داریم.
زنجیره تولید در برنامهریزی برای ۵۵ میلیون تن فولاد چه جایگاهی دارد؟
زنجیره تولید یکی از مباحث مهم این برنامهریزی است. برای تولید ۵۵ میلیون تن فولاد باید یک ضریبی از کنسانتره، گندله، آهن اسفنجی، محصولات و… تولید شود. آیا مجموع سرمایهگذاریهای انجام شده متوازن است یا خیر؟ آیا ما به آن اندازه که فولاد تولید میکنیم، کنسانتره داریم؟ آیا به همان اندازه سرمایهگذاری در گندله داریم؟ آیا به همان اندازه نورد در اختیار داریم؟ آیا به همان اندازه تنوع محصولات داریم؟ این زنجیره یکی از مسائلی است که باید به آن پرداخته شود که آیا متوازن جلو میرویم یا خیر؟ یکی از مشکلات اصلی صنعت فولاد همین است.
بازار فولاد در حال حاضر به چه صورت است؟
یکی دیگر از مشکلات بازار است. یعنی مقدار محصولی که تولید میشود با مقدار مصرف داخلی و امکان صادرات همخوانی دارد یا خیر. به عنوان مثال مصرف داخلی با تمام ساختوسازهایی که انجام میشود نهایتا ۱۴ میلیون تن در سال است. حدود ۱۲ تا ۱۳ میلیون تن محصول مازاد داریم. در بحث کسری بودجه اولین جایی که از بودجهای کم میشود بودجه عمرانی است. عملکرد بودجه و نوع تعاملات منطقهای و بینالمللیمان در صادرات محصول و اجزای مورد نیاز تولید تاثیرگذار است. در بحث تولیدی یکی از نیازهای ما الکترود است.
گفته میشد که در بحث الکترود خودکفا شدهایم؟
خیر خودکفایی وجود ندارد. ما هنوز واردکننده عمده الکترود هستیم. نگرانی این است که اگر این تحریمها سامان پیدا کند، ما نتوانیم تولید داشته باشیم. البته واحدهای تولیدی ذخیرهسازی انجام دادهاند. منظور از خودکفایی شاید ذخایر واحدهای تولیدی بوده است. ما در این رابطه مشکل داریم. همچنین در ادامه بحث قبلی باید این پرسش مطرح شود که در خصوص تولید ۵۵ میلیون تن فولاد آیا معادن کافی در اختیار داریم؟ یا برای تولید این مقدار فولاد باید سنگ آهن وارد کنیم. آیا به اندازه کافی گندله تولید میکنیم؟ سال آینده یکی از مشکلات واحدهای تولیدی گندلهسازی است.
در حال حاضر واحدهایی که سنگآهن دارند فولادسازی هم ایجاد کردهاند یا بر عکس. چه تحلیلی در این خصوص دارید؟
خب مدیران عامل این شرکتها پیشبینی کردهاند که مشکل وجود دارد و خواستهاند که زنجیره خودشان را تامین کنند. ضمن اینکه منافع شاخههای مختلف باهم فرق دارد. معدنیهای ما غیر از فولادیهای ما هستند. دعوایی که وجود دارد این است که فولادیها فشار میآوردند که حداکثر سود را به دست بیاورند وجلوی صادرات سنگ آهن و کنسانتره را بگیرند. معدنیها هم معتقد هستند که فولادیها همه منافع آنها را در اختیار گرفتهاند. در این دعوا گاهی فولادیها و گاهی معدنیها پیروز میشوند. تا زمانی که یک نظام معتدل در این زنجیرهها حاکم نشود این وضعیت ادامه دارد. بعضی از واحدها که خوب پیشبینی کردهاند میخواهند تمام سود این زنجیره را به دست آورند.
نظام برنامهریزی و مدیریت و نظام تنظیم ذینفعهای مجموعه این خطوط اگر متعادل نباشد و متعارض باشد ما ضربه خواهیم خورد. این در حوزه تولید است. در حوزه بازار هم تا زمانی که بنیانهای اقتصادی کشور نتواند مصرف ۵۵ میلیون تن فولاد را داشته باشد، تولید ۵۵ میلیون تن و مصرف نصف آن یک عارضه بسیار جدی پیش خواهد آورد. مشکلی که امسال پیش آمده است. شرایط هم به گونهای نیست که شرکتها تولید و ذخیره کنند. ۱۴ میلیون تن فولاد را کجا میتوان ذخیره کرد. غیر از اینکه محصولات خراب خواهد شد حجم عظیمی از نقدینگی را خواباندهایم. ما چارهای جز صادرات محوری در فولاد نداریم. سال آینده باید بتوانیم ۱۴ میلیون تن فولاد صادرات کنیم. حداقل باید ۱۰ میلیون تن صادرات داشته باشیم در غیر این صورت به مشکلات جدی برخواهیم خورد. در این صورت باید تولید را کاهش دهیم. نگاه به صنعت فولاد نیازمند یک نگاه جامع است. بخشی از این نگاه جامع مربوط به حوزه فنی و مهندسی کار و تکنولوژی است.
بخشی مربوط به مهندسی اقتصادی و بحث هزینهها و بهرهوری مربوط است. یک سری هم مربوط به مهندسی بازرگانی و بحث فروش و تامین مواد اولیه است. هرکدام از اینها یک الزاماتی دارند. در حوزه فنی مهندسی کمترین مشکل را داریم. در حوزه سرمایهگذاری هم تقریبا مقدمات کار فراهم شده و کسریهای آن هم به تدریج کم رنگ میشود. در حوزه مهندسی مالی مشکلات بسیاری داریم. یعنی چگونگی اداره مالی با همه شاخصهای خودش مانند سود و خرید و فروش و… نیازمند یک نظام مهندسی مالی است. هم در بنگاههای اقتصادی باید این بخش فعال شود و هم باید سازمانهای مشاوره فنی و اقتصادی باید تاسیس شود. چرا که بعضی از واحدهای ما توانایی اداره مهندسی مالی را دارند و میتوانند نیروی متخصص در اختیار بگیرند. اما واحدهای کوچک بسیاری هم داریم که اینها به تنهایی قادر به ایجاد واحدهای مهندسی مالی برای خودشان نیستند. برای این واحدها باید مشاورین مالی تاسیس شود. حتی این مشاورین مالی میتوانند به واحدهای بزرگتر هم سرویس بدهند.
ایجاد سازمانهای مشاورهای مهندسی مالی بسیار اهمیت دارد. از بخش مالی بدتر، بخش بازرگانی واحدهای تولیدی است. نقطه ضعفی که هم واحدهای بزرگ و هم واحدهای کوچک ما دارند این است که واحدهای بازرگانی با همه شعبههایش، یعنی از مارکتنگ گرفته تا فروش و حملونقل و بیمه و… خیلی فعال نیستند. این کار یک نیروی قوی میخواهد که هم به بازار و رقبا مسلط باشد و هم به فضای سیاسی، اجتماعی و بینالمللی و… مسلط باشد.
چه نقاط ضعف دیگری در بخش فولاد کشورمان وجود دارد؟
یکی از نقاظ ضعفی که ما داریم به اندازه نبودن نیروهای متخصص حوزه بازرگانی داخلی و خارجی است. این شامل بورس، حمل و نقل، صادرات، بیمه، شناخت بازار، حوزه تبلیغات و… میشود. اگر در این زمینهها هماهنگی و تدابیر لازم وجود نداشته باشد مشکل ایجاد میشود. ما در حوزه فولاد و تولید آن در بحث حمل و نقل تا ذخایر معدن و روابط بین واحدها و همچنین استراتژیهای اقتصادی کشور مشکل داریم. یعنی اگر برنامههای توسعهای کشور به گونهای باشد که بودجههای عمرانی در بخش دولتی و بودجههای بخش خصوصی برای توسعه و تولید کافی نباشد، کار اقتصادی در این حوزه جواب نمیدهد. با همین مقدار بودجه بخواهیم وارد بخش مسکن و ساختوساز شویم، مصرف ۱۴ میلیون تن نهایتا ۱۵ میلیون تن شود. در این صورت با ۵۵ میلیون تن تولید چه خواهیم کرد. ضمن اینکه تنوع محصول هم اهمیت دارد. هر محصولی که تولید میشود که بازار ندارد یا هر محصولی در بازار داخلی تقاضا ندارد. ما تنها به سمت تولید فولاد ذوب و کششی رفتهایم. یکی از گرفتاریهای صنعت فولاد کشورمان تولید فولاد آلیاژی است. یعنی ما یک رقم عمدهای را سالیانه برای فولاد آلیاژی صرف میکنیم.
اساسا اگر نگاه جامعی وجود داشته باشد باید به سمت تولید فولاد آلیاژی حرکت کنیم. یک مقدار هم باید به سمت ورقهای صنعتی حرکت کنیم. ایرانخودرو بخشی از تولیداتش را با ورقهای وارداتی پیش میبرد. اینها باید در داخل تولید شود. در مجموع ما یک هدف خوب و متعالی را در صنعت فولاد طرحریزی کردهایم که بخشی از سرمایهگذاری را انجام دادیم و بخشی دیگر ناقص است. الزامات جانبی این کار همانطور که عرض کردم در بحث بازرگانی و بیمه و بورس و… همزمان با این سرمایهگذاری پیشرفت نکرده است. باید همه اینها باهم هماهنگ باشند تا همخوانی بهوجود بیاید. اگر یک نظام نگرش جامعی در حوزه فولاد ایجاد شود که با این نگاه بتواند این کار را انجام دهد میتواند مشکلات کشور را حل کند در غیر این صورت خسارت بزرگی به کشور وارد خواهد شد.
چه کسی مسئول این برنامهریزی است؟
در حوزه کلان، سازمان مدیریت باید برنامهریزی لازم را داشته باشد. بعد وزارت صمت متولی برنامهریزی است. البته وزارت صمت هم به دلیل ساختاری که دارد و چهار وزارتخانهای که تبدیل به یک وزارتخانه شده چنان گرفتار است که به کار اصلی خودشان هم مانده است. میبینید که پراید به ۶۵ میلیون تومان رسیده است. وزیر صمت از یک طرف باید قیمت نخود و لوبیا و گوجه و … را کنترل کند و از یک سو هم باید جواب بدهد که چرا قیمت خودرو افزایش پیدا میکند و چرا وضعیت فولاد به این شکل است. خب نمیتواند همه اینکارها را با هم انجام دهد. به هر صورت با توجه به آنچه در ساختار وجود دارد، سازمان برنامه و بودجه، وزارت صمت، وزارت اقتصاد و دارایی در کلان اقتصاد و همچنین مجلس مسئول رسیدگی به این وضعیت هستند.
شما یک هلدینگ معدنی و فولادی دارید. آیا برنامهای برای تولید فولادهای آلیاژی دارید؟ تنوع محصولات شما به چه صورت است؟
ما در حوزه فولاد، به دنبال این هستیم که زنجیره را تکمیل کنیم. معدن سنگان را در اختیار داریم. همچنین واحد کنسانتره ۲.۵ میلیون تنی داریم و مجوز تولید ۵ میلیون تنی هم در اختیار داریم. ضمن اینکه یک طرح گندله داریم که تا دوسال آینده به نتیجه میرسد. در بحث آهن اسفنجی و ذوب دو واحد را در اختیار داریم. یک واحد ۱ میلیون تنی در این خصوص داریم که بالاتر از ظرفیت اسمی و حدود ۱۰۵ درصد در حال کار است. یک واحد ۱ میلیون تنی دیگر داریم که ۸۰ درصد پیشرفت فیزیکی داشته که تا خرداد ماه به بهرهبرداری میرسد. واحد نورد ما در اروند که میلگرد تولید میکند. زنجیره ما در حال تکمیل است. تمام این سرمایهگذاریها از محل آورده سهامداران شرکت تامین شده است. وضعیت بورس ما هم مناسب است. هرچند که ما خیلی به دنبال افزایش قیمت نبودهایم اما به طور اتوماتیک وار در حال افزایش قیمت است. دلیل آن هم این است که واحد دوم ما قرار است وارد شود و ما سال گذشته ۴۰۰ میلیون دلار صادرات داشتیم. وضعیت ما به لحاظ اقتصادی وضعیت مناسبی است.
چه مقدار از تولیدات شما صادر میشود؟
حدود دو سوم محصولاتمان را صادر میکنیم.
با توجه به اینکه رئیس اتاق ایران و عراق هستید چه مقدار از محصولاتتان به بازار عراق صادر میشود؟ اصولا بازار عراق جایی برای محصولات فولادی دارد؟
برای شرکت ما خوشبختانه یا متاسفانه بازارهای دیگر اجازه نمیدهد که وارد بازار عراق شود. به صورت سنتی بازارهای دیگری در اختیار دارند و صادرات انجام میدهند و نیازی به بازار عراق ندارند. جز اروند ما که به صورت غیر مستقیم صادرات انجام میدهد مابقی به جاهای دیگر ارسال میشود. به طور کلی هنوز ما وارد بازار عراق نشدهایم. اما اینکه بازار عراق چقدر نیاز به فولاد دارد باید بگویم خیلی زیاد. دلیل آن هم این است که بازار عراق تا ۱۵ سال دیگر بزرگترین منطقه برای بازسازی است. وضعیت مالی عراقیها بسیار خوب است و اگر یک مقدار وضعیت امنیتیشان بهتر شود دو برابر ما میتوانند نفت بفروشند. آنهم با نصف جمعیت کشور ما. اما در کل ما سال گذشته ۱۳ میلیارد دلار صادرات به عراق داشتیم.
بحث نقل و انتقال پول به عراق هم مطرح است. دریافت پول از عراقیها بسیار سخت است. این مساله را چگونه میبینید؟
این ظاهر قضیه است. من به عنوان رییس اتاق میگویم که ما کمترین خسارت مالی را در حوزه بازار عراق داشتهایم. یک زمانی ما از راه مستقیم بانکی ارتباط داشتیم و یک زمانی هم از طریق صرافیها که البته یک مقدار هزینه دارد اما سوختی ندارد. دلیل آنهم وجود ۱۳ میلیارد دلار تجارت در این خصوص است. در سال جاری تا به امروز حدود ۹ میلیارد دلار صادرات داشته ایم. از ۱۳ میلیارد دلار حدود ۲ میلیارد دلار مربوط به صادرات برق است. ۱ میلیارد دلار صادرات خدمات فنی و مهندسی است و ۹ میلیارد دلار هم کالاهای ریز و درشتی است که صادر کردهایم.
کدام صنعت نقش پررنگتری در بازار عراق دارد؟
مصالح و لوازم ساختمانی، ترهبار، لوازم بهداشتی و فولاد و محصولات شیمیایی مانند شویندهها.