کاهش صادرات سنگ آهن و چالش ذوبآهن برای تامین مواد اولیه
اکبریان،رییس هیات مدیره انجمن سنگ آهن ایران: حدود ۳۴۰ پروانه بهرهبرداری از سنگ آهن در کشور داریم. از این تعداد ۱۱ معدن بسیار بزرگ داریم که یا دولتی هستند یا ریشه دولتی دارند. باقی معادن مربوط به بخش خصوصی هستند. در کل کشور به جز دو استان معدن سنگ آهن داریم. در استانهای بوشهر و کهکیلویه و بویراحمد معادن سنگ آهن نداریم. بیشترین معادن سنگ آهن در استانهای یزد، زنجان، خراسان رضوی و کرمان و کردستان است.
به گزارش روند بورس امروز: تولید و تامین سنگآهن در کشورمان طی سالهای اخیر به چالش بزرگی برای فولادسازان تبدیل شده است. از یک سو برای فعالیتهای اکتشاف و استخراج سرمایهگذاری بزرگی از سوی دولت انجام نشده و از سوی دیگر بحث صادرات این ماده اولیه و کمبود عرضه به فولادسازان مطرح است. در این بین بحث دیگر بحث حمل و نقل این مواد است که با وجود توسعه و افزایش تولید شرکتهای فولادی و معدنی، صنعت حمل و نقل توسعه پیدا نکرده است. برای تبیین این موضوعات با مهرداد اکبریان رییس هیات مدیره انجمن سنگ آهن ایران به گفت و گو پرداختیم. وی در این مصاحبه به بیان مشکلات شرکتهای معدنی و همچنین موضوع خام فروشی و همچنین مشکل تامین مواد اولیه ذوبآهن پرداخته است. چالش عدم توسعه بخش ریلی موضوع مهم دیگری است که در این گفتوگو بر آن تاکید شده است.
چه تعداد معدن در کشور وجود دارد و چه تعداد آن در اختیار بخش خصوصی است؟
حدود ۳۴۰ پروانه بهرهبرداری از سنگ آهن در کشور داریم. از این تعداد ۱۱ معدن بسیار بزرگ داریم که یا دولتی هستند یا ریشه دولتی دارند. باقی معادن مربوط به بخش خصوصی هستند. در کل کشور به جز دو استان معدن سنگ آهن داریم. در استانهای بوشهر و کهکیلویه و بویراحمد معادن سنگ آهن نداریم. بیشترین معادن سنگ آهن در استانهای یزد، زنجان، خراسان رضوی و کرمان و کردستان است.
هزینه کشف معادن چقدر است؟ چه حمایتهایی از سمت شرکت تهیه و تولید میشود؟
بحث اکتشاف معادن در همه کشورها یک سرمایهگذاری زیربنایی است و ارزش بیشتری به اکتشاف معادن نسبت به کشورمان قائل هستند. در این زمینه خیلی سود هم کردهاند. اکتشاف معادن نیاز به سرمایهگذاری های کلان حکومتی دارد. به عنوان مثال من به عنوان بخش خصوصی چگونه میتوانم از ماهواره استفاده کنم؟ ما نه پول آنرا داریم و نه اجازه استفاده از آن را داریم. اما حاکمیت می تواند از این موارد استفاده کند. بنابراین مطالعات اولیه در بحث اکتشاف در همه دنیا حاکمیتی است. یعنی دولت ها باید در این خصوص هزینه کنند. دولت ها هم فقط برای کشف معدن این کار را انجام نمی دهند بلکه در بحث زلزلهشناسی، تغییرات آب و هوایی،فرسایش خاک و آبخیزداری بحث نفت و گاز و… مورد استفاده قرار میگیرد. مثلا در ژاپن بحث بحران های طبیعی و … همگی جزو یک اداره مشخص است. چرا که معتقدند اطلاعاتی که ما به دست می آوریم برای بخش های مختلف کاربرد دارد. این اطلاعات به درد همه کسانی که به دنبال نفت، معدن، آب و … هستند میخورد.
در کشورهای دیگر همه این اطلاعات توسط یک اداره بخصوص رسد و در اختیار شرکتها قرار می گیرد. ما این انسجام را در کشورمان نداریم. دولت متاسفانه بحث اکتشاف را سبک گرفت و آن طور که باید هزینه ای انجام نداد. همین مساله سبب شد که با پیشرفت و توسعه بخش صنعت و فولاد متوجه شدند که سنگ آهن برای سال های بعد وجود ندارد. دید ما باید به سمت اکتشافات جدید باشد. ما می توانیم ذخیره قطعی کشور در سنگ آهن را به ۵ تا ۶ میلیون تن برسانیم. شاید حتی رزروهای کشور بیش از پیش باشد. واقعیت این است که ایران ذخایر خیلی خوب سنگ آهن در اعماق زمین را دارد. اگر اکتشاف انجام شود و در روش های جدید استخراجی تغییر ایجاد شود ما در بحث تولید فولاد دچار تحول می شویم.
در حال حاضر ذوب آهن در تامین سنگ آهن مورد نیاز خود با مشکل مواجه شده است. بخش خصوصی چقدر توان تامین نیاز کشور را دارد؟
موضوع ذوب آهن با بحث مشکلات فولاد و سنگ آهن کشور فرق دارد. ما یک داستان کلان داریم که به عنوان زنجیره تولید فولاد در ایران مطرح است. این زنجیره از استخراج معادن شروع میشود تا به شمش می رسد. این داستان دیگری است که ما منکر آن نیستیم و در ذات خودش فاصله گرفتن از خام فروشی مطرح است. اگر داخل این مسیر حرکت کنیم از خام فروشی فاصله خواهیم گرفت. البته به عقیده من فاصله هم گرفته ایم. از سال ۹۲ زمان زیادی نگذشته است. طی این سال ۲۳.۵ میلیون تن سنگ دانه بندی صادر کردیم.
طی این سال ۴۵ میلیون تن تولید داشتیم و نصف آن را صادر کردیم. طی سال ۹۷ و با گذشته ۵ سال تولید ما به بیش از ۸۰ میلیون تن رسید. قاعدتا اگر با روش قدیم حرکت میکردیم باید نصف تولید سنگ آهن را صادر می کردیم. اما نه تنها ۲۳.۵ میلیون تن سال ۹۲ را صادر نکردیم بلکه تنها ۷.۷ میلیون تن صادرات داشتیم. یعنی تولید دو برابر و صادرات یک سوم شد. این حرکت مثبتی در راستای افزایش تولید با ارزش افزوده و فاصله گرفتن از خام فروشی است. مشکل ذوب آهن چیز دیگری است. ذوب آهن فقط کنسانتره و ضایعات مصرف نمی کند. بلکه سنگ آهن دانهبندی مگنتدار و با عیار بالا و ناخالصی کم را مصرف می کند. یعنی یکی از بهترین سنگ آهن های کشور را مصرف میکند. سنگی که بالای ۵۸ درصد آهن دارد، مگنتیک است و سولفور و فسفر که عناصر مزاحم هستند را در حد بسیار کمی دارد. ما خیلی رقم پایینی از این بار در کشور داریم. یکی در زنجان است، یکی در خراسان و یک مقدار هم یزد و کرمان داریم. ذوب آهن این بار را می خواهد و یک و نیم میلیون تن کم دارد.
ذوب آهن مدعی است که باید جلوی صادرات گرفته شود تا این بار به دستم برسد. اشتباه ذوب آهن همین است. رقیت ذوب آهن برای به دست آوردن ۱.۵ میلیون تن سنگ آهن دانه بندی عیار بالا خارجیها نیستند بلکه شرکت های کوچک کنسانتره سازی داخلی هستند که البته هم از ذوب آهن چابک تر است و هم به روز تر و هم نقدتر هستند. ضمن اینکه هزینه های اضافی و کارگر اضافی هم ندارند. همچنین نماینده مجلسی هم بالای سر آن ها نیست. این شرکت ها زودتر و گران تر از ذوب آهن خرید می کنند و سریع تر پول را پرداخت می کنند. ذوب آهن با همه عظمتش از این شرکت ها عقب می افتد. ما هر چه گفتیم که وضع عوارض صادراتی کمکی به ذوب آهن نخواهد کرد. اما کسی به حرف ما گوش نداد. از اول مهرماه ما عوارض پرداخت کردیم و صادرات بسیار کم شده اما مشکلی از ذوب آهن حل نشده است.
حمل مواد از معادن شما به چه شکلی و چگونه انجام میشود؟
ما ۱۱ معدن بزرگ داریم که ۸ معدن آن دسترسی به خط ریل دارند. هر جایی که دسترسی به ریل باشد با همه مشکلاتی که وجود دارد اما ریل کمک بسیار خوبی به معادن می کند. اما اکثریت معادن بخش خصوصی و کوچک و متوسط یا از ریل دور هستند یا برای آن ها صرفه اقتصادی ندارد که از ریل استفاده کنند. ریل هم زیرساخت بزرگی ندارد. وقتی صرفا از ریل استفاده شود خیلی حجم پایینی مواد معدنی جابهجا می شود اما وقتی ترکیبی حمل شود تناژ جابهجایی بالا می رود. مثلا شرکت فولاد مبارکه محصولی دارد که فقط باید با ریل حمل شود و کامیون توانایی حمل آن را ندارد و در این بخش خیلی مشکل دارد. به طور کلی در بحث حمل و نقل زمینی به دلیل عدم وجود زیرساخت مشکلات فراوانی وجود دارد. به همین دلیل یک شرکت حمل می تواند قیمت را تا ۱۵ درصد بالا ببرد. بارها شده که در یک مزایده شرکت کردهایم و مثلا کرایه حمل ۱۰۰ هزار تومان بوده اما یکی پیدا می شود که کرایه را ۱۱۰ تومان تعیین می کند و کل منطقه را بهم می ریزد. یعنی بخاطر اینکه زیرساخت ها کم است و خودرو به اندازه کافی وجود ندارد و همه حاضر می شوند برای فردی که کرایه را افزایش داده بار حمل کنند. اگر بخواهید بار را به موقع به کشتی برسانید مجبور می شوید کرایه را افزایش دهید.
برای صادراتتان از کدام بخش استفاده میکنید؟
ما هم از ریل و هم از کامیون برای صادرات استفاده می کنیم.
هزینه شما در کامیون به صرفهتر از ریل است به منظور صادرات؟
به خاطر اینکه ریل یک تعرفههایی دارد و کرایه ها را تن کیلومتری مصاحبه می کند و یک سری مسیرهایش طولانی تر است. در برخی مسیرهای دور به صرفه است که از حمل جاده ای استفاده کنیم . به طور کلی با توجه به کرایه بالای حمل ریلی در مسیرهای طولانی مثلا صادرات به چین صرفه با کالاهایی است که ارزش بالایی دارند. در غیر این صورت باید دو برابر پول کالا هزینه حمل پرداخت کنید. در مجموع ما هزینه های بسیار بالایی برای صادرات نسبت به رقبایمان پرداخت می کنیم. مثلا برزیل یا استرالیا کشتی های ۶۰۰ هزار تنی با کرایه ۶ دلاری دارند و به راحتی صادرات انجام می دهند. اما ما به دلیل اینکه زیرساخت های مناسب یا اسکله مناسب نداریم مجبور می شویم با کشتی های تناژ پایین صادرات کنیم. نهایت کشتی هایی که در اسکله ما بسته می شود ۸۰ هزار تن است و ما با کرایه ۲۲ دلاری محصول را صادر می کنیم. یعنی رقبا به راحتی می توانند ما را از دور خارج کنند. همین وضعیت در بحث استخراج از معادن به وسیله ماشین آلات پیشرفته، حمل جادهای و … وجود دارد. یعنی کامیون هایی در اختیار دارند که بعضا تا ۵۰۰ تن مواد معدنی حمل میکنند اما چنین چیزی در کشورمان وجود ندارد و نهایتا ۱۰۰ تن است. با این شرایط نمی توانیم رقابت کنیم.
نقشه راهبردی بخش معدن کشور در صنایع ما به درستی اجرا میشود؟
برنامه نقشه راهبردی که سند بالادستی توسعه بخش معدن کشور است، متأسفانه اجرا نشد. وزارت صمت حق این سند را ایفا نکرد. در یک سمت ما بخش فولاد را داریم که طرح جامع فولاد در کشور اجرا میشود. یک طرف هم بخش معدن را داریم که نقشه راهبردی صنایع معدنی را دارد. این سند نقاط اشتراک زیادی دارند. باید از نقاط اشتراک این دو سند بیشترین بهره را ببریم. نقشه راهبردی معدن باید ابتدا در کشور جا انداخته شود و در گام دوم اجرایی شود.