چالشهای تقسیم سود در اقتصاد پرنوسان ایران
افزایش سرمایه از محل سود انباشته، ابزاری حیاتی برای رشد و توسعه شرکتهای با چشمانداز روشن است. این اقدام در صورتی که با طرحهای سودآور و توجیه اقتصادی همراه باشد، منافع بلندمدت سهامداران را از طریق سرمایهگذاری مجدد و افزایش سودآوری آتی تضمین میکند.
به گزارش بورس امروز؛ یکی از مباحث مهم و چالشبرانگیز در فضای تعامل میان سهامداران و مدیریت شرکتها، نحوه استفاده از سود حاصلشده در پایان سال مالی است به عبارتی چالشهای تقسیم سود. در این میان، افزایش سرمایه از محل سود انباشته بهعنوان یکی از روشهای رایج تأمین مالی داخلی، همواره محل بحث و اختلافنظر بوده است. برخی معتقدند که این اقدام باعث محروم شدن سهامداران از دریافت سود نقدی میشود و آن را نوعی تضییع حقوق سهامداران تلقی میکنند. در مقابل، مدیران شرکتها این رویکرد را ابزاری برای سرمایهگذاری مجدد و توسعه کسبوکار معرفی میکنند.
در سالهای اخیر، بهویژه در شرایط اقتصادی نامطلوب و عدم تحقق طرحهای توسعهای، شرکتهایی که سیاست تقسیم سود نقدی بالاتری داشتهاند، بازدهی بیشتری برای سهامداران خود رقم زدهاند. این تجربه باعث شده تا نگاه سهامداران به سود نقدی بهعنوان یک حق قطعی تقویت شود. با این حال، افزایش سرمایه از محل سود انباشته در صورتی که در مسیر اجرای طرحهای سودآور و با توجیه اقتصادی قرار گیرد، میتواند منافع بلندمدت بیشتری برای سهامداران به همراه داشته باشد. در واقع، سودی که در شرکت انباشته میشود باید بهعنوان «هزینه سرمایه» در نظر گرفته شود و تنها پس از کسر آن از جریان نقدی، سود قابل تقسیم مشخص گردد.
اما این تحلیل زمانی معتبر است که شرکتها واقعاً برای طرحهای توسعهای و با هدف افزایش سودآوری، اقدام به انباشت سود کنند؛ نه برای تأمین هزینههای جاری یا سرمایه در گردش. در غیر این صورت، محروم کردن سهامداران از سود نقدی، فاقد توجیه اقتصادی بوده و میتواند به تضعیف اعتماد عمومی نسبت به عملکرد شرکت منجر شود.
ناکارآمدی مدیریتی پشت پرده افزایش سرمایه بدون برنامه
در اقتصاد پرچالش ایران، بسیاری از شرکتها با مشکلات عمده در زمینه نقدینگی مواجه هستند. مدیران این شرکتها بهدلیل سهولت دسترسی به منابع داخلی، تمایل بسیار کمی به خروج نقدینگی در قالب تقسیم سود از شرکت دارند. همچنین به دلیل آسانی و در دسترس بودن این منابع، حاضر به تلاش برای تأمین مالی از منابع خارج از شرکت نیستند و تقسیم سود را پایین در نظر میگیرند. این رفتار در شرکتهایی که در مرحله بلوغ کسبوکار خود قرار دارند، با مقاومت سهامداران مواجه میشود. در مقابل، در شرکتهایی با انتظار رشد بالا در آینده، سهامداران این موضوع را که شرکت برای اجرای طرحهای خود نیاز به افزایش سرمایه از منابع داخلی دارد، پذیرفته و با اندوخته کردن سرمایه در شرکت مشکلی ندارند.
در شرایطی که شرکت برنامه مشخصی برای استفاده از سرمایه جدید نداشته باشد، افزایش سرمایه از محل سود انباشته میتواند بهنوعی پنهانسازی ناکارآمدی مدیریتی تعبیر شود. این اقدام نهتنها ارزش واقعی شرکت را افزایش نمیدهد، بلکه صرفاً ظاهر ترازنامه را بهبود میبخشد. در چنین حالتی، جریان نقدی تقسیمنشده در شرکت صرف هزینههای روزمره و کوتاهمدت میشود و تأثیر قابلتوجهی در سودآوری بلندمدت ندارد.
از سوی دیگر، برخی شرکتها با انتقال سود به حساب انباشته، عملاً از تقسیم سود خودداری میکنند. اگر این سود در مسیر سرمایهگذاری با نرخ بازده مناسب قرار نگیرد، میتوان آن را نگهداری نقدینگی سهامداران بدون بازده دانست. این موضوع بهویژه زمانی نگرانکننده است که نرخ بازده داخلی شرکت از فرصتهای سرمایهگذاری بدون ریسک موجود در اقتصاد پایینتر باشد. در چنین شرایطی، سهامداران ترجیح میدهند سود نقدی دریافت کرده و آن را در بازارهای با بازدهی بالاتر سرمایهگذاری کنند.
نبود استانداردهای الزامآور؛ بستری برای سوءاستفادههای ساختاری
نبود استانداردهای الزامآور در زمینه تقسیم سود و استفاده از سود انباشته نیز زمینهساز سوءاستفادههای ساختاری در برخی شرکتها شده است. هرچند مقرراتی در این زمینه وجود دارد، اما ضعف در کیفیت سود شناساییشده، مشکلات نقدینگی و نبود شفافیت مالی موجب شده حقوق سهامداران خرد در معرض تهدید قرار گیرد.
در بسیاری از موارد، سود قابل تقسیم بیش از واقعیت مالی شرکت برآورد میشود؛ چرا که هزینههای مربوط به استهلاکات بهدرستی در صورتهای مالی منعکس نمیگردد. این امر باعث میشود سود اسمی شرکت بالا به نظر برسد، در حالی که توان واقعی آن برای تقسیم سود بسیار محدودتر است. در نتیجه، شرکتها با استناد به سود انباشته، از تقسیم سود خودداری کرده و منابع را در شرکت نگه میدارند؛ بدون آنکه برنامه مشخصی برای استفاده از آن داشته باشند.
اصل سود انباشته در اقتصادهای پویا و شرکتهای با مدیریت قوی، ابزاری مؤثر برای رشد و توسعه است. اما در غیاب برنامهریزی دقیق، شفافیت مالی و استانداردهای الزامآور، میتواند به ابزاری برای تضعیف حقوق سهامداران تبدیل شود. انتخاب میان تقسیم سود نقدی و افزایش سرمایه از محل سود انباشته، باید بر اساس تحلیل دقیق بازدهی، چشمانداز توسعه و منافع واقعی سهامداران صورت گیرد.
نویسنده: شهاب خدابخشیان معاون سرمایهگذاری شرکت مشاور سرمایهگذاری فاینتک
منبع خبر: شماره ۱۱۱ نشریه بورس امروز – مهر ماه ۱۴۰۴