اثر نوسانات نرخ ارز بر صنایع بورسی؛
از فلزات اساسی و فرآوردههای نفتی دلاری تا داروییهای آسیبپذیر
نوسانات ارزی به دلیل تأثیر نامتقارن، بازار بورس را دچار واگرایی کرده است. صنایع صادراتمحور (دلاری) مانند فلزات اساسی از افزایش نرخ ارز سود بردهاند، در حالی که صنایع ریالمحور به دلیل افزایش هزینههای وارداتی و تورم، با کاهش سودآوری مواجه شدهاند.
به گزارش بورس امروز؛ نوسانات نرخ ارز به دلیل تأثیر نامتقارن، بازار بورس را دچار واگرایی کرده است. صنایع صادراتمحور (دلاری) مانند فلزات اساسی از افزایش نرخ ارز سود بردهاند، در حالی که صنایع ریالمحور به دلیل افزایش هزینههای وارداتی و تورم، با کاهش سودآوری مواجه شدهاند.
بازار سهام بهعنوان بازتابی از وضعیت اقتصادی کشور، همواره مورد توجه اقتصاددانان و سرمایهگذاران بوده و تحلیل آن نقش مهمی در کاهش ریسکهای مالی دارد. در سالهای اخیر، بورس اوراق بهادار تهران پس از یک دوره رشد چشمگیر، با رکود قابلتوجهی مواجه شده است؛ رکودی که در رقابت با بازارهای موازی نظیر طلا، ارز، املاک و رمز ارزها تشدید شده است. رفتار بازدهی صنایع بورسی نیز تحت تأثیر عوامل کلان اقتصادی، دستخوش نوسانات و تغییرات بوده و این امر اهمیت شناخت دقیق متغیرهای اثرگذار را دوچندان کرده است.
نوسان ارز و تاثیر بر تجارت و سرمایهگذاری
نوسانات نرخ ارز با ایجاد عدماطمینان، فعالیتهای اقتصادی را مختل کرده و متغیرهای کلان مانند رشد، تورم و بیکاری را تحت تأثیر قرار میدهد. نرخ ارز نقش مهمی در تجارت بینالملل و تعادل اقتصاد کلان دارد؛ کاهش آن معمولاً تراز تجاری را بهبود میبخشد، در حالی که افزایش آن میتواند موجب تورم و کاهش رفاه شود. این نوسانات همچنین سرمایهگذاری خارجی را با ریسک مواجه کرده و برای کشورهایی با بدهی خارجی، هزینه بازپرداخت را افزایش میدهد. در بازار سهام نیز، افزایش نرخ ارز ممکن است ارزش داراییهای دلاری را بالا ببرد اما هزینه تولید صنایع وابسته به واردات را افزایش میدهد.
بورس در سایه نوسانات ارزی: کدام صنایع آسیبپذیرترند؟
با گشایش اقتصادها به روی سرمایهگذاران خارجی از دهه ۱۹۸۰ به بعد، بحرانهای مالی به پدیدهای جهانی بدل شدهاند. بحران مالی ۲۰۰۸ و بحران بدهی منطقه یورو از جمله رویدادهایی هستند که معادلات اقتصادی را در سطح بینالمللی دگرگون کردهاند. در این میان، نرخ ارز و قیمت سهام بهعنوان دو شاخص کلیدی در بخش مالی، به دلیل حساسیت بالا نسبت به شرایط متغیر بازار، از اهمیت ویژهای برخوردارند.
در سالهای اخیر، اقتصاد ایران با چندین شوک ارزی مواجه بوده و نرخ ارز بهطور کلی روندی صعودی را تجربه کرده است. این نوسانات ارزی، تأثیرات قابلتوجهی بر بازدهی سهام در بخشهای مختلف بازار سرمایه داشتهاند؛ بهویژه در شرایطی که بورس تهران پس از یک دوره رشد چشمگیر، با افت شدید مواجه شده است.
در چنین فضایی، بررسی نحوه اثرگذاری نرخ ارز بر عملکرد گروههای مختلف بورسی اهمیت دوچندان دارد. برخلاف رویکردهای کلی که صرفاً شاخص کل را مبنا قرار میدهند، تحلیل رفتار بخشی میتواند تصویر دقیقتری از حساسیت صنایع مختلف نسبت به متغیرهای ارزی ارائه دهد. این شناخت، نهتنها به سرمایهگذاران در درک تفاوتهای ساختاری میان صنایع کمک میکند، بلکه زمینهساز تصمیمگیریهای بهینه در چینش سبد سرمایهگذاری نیز خواهد بود.
از سوی دیگر، پرسش مهمی که در این میان مطرح میشود آن است که آیا اثرات نرخ ارز بر بازدهی سهام، در همه شرایط یکسان است یا بهصورت نامتقارن عمل میکند؟ پاسخ به این سؤال میتواند در طراحی سیاستهای حمایتی، تنظیم مقررات و مدیریت ریسک نقش کلیدی ایفا کند.
پیوند کلیدی نرخ ارز و بازدهی سهام در بورس تهران
بازار بورس نقش مهمی در تشکیل سرمایه، جمعآوری سرمایههای خرد و هدایت آنها به سمت فعالیتهای اقتصادی کشور ایفا میکند. به همین دلیل، تجزیه و تحلیل ماهیت بازار سهام از اهمیت ویژهای برخوردار است. رشد شرکتهای پذیرفته شده در بورس میتواند عاملی مؤثر در دستیابی به اهداف کلان اقتصادی دولتها باشد، زیرا بازارهای مالی یکی از بزرگترین بخشهای سیستم مالی هستند. از طرفی، بازار سهام همواره در معرض اخبار، اطلاعات و شوکها قرار دارد و فعالان این بازار بر اساس این عوامل اقدام به تصمیمگیری میکنند. در نتیجه، یکی از دلایل اصلی نوسانات این بازار، عدم اطمینان نسبت به آینده است.
اقتصاد ایران بهطور مداوم در معرض اتفاقات پیشبینینشده در متغیرهای تأثیرگذار کلان اقتصادی از جمله نرخ ارز قرار دارد. ادبیات نظری در رابطه با تعیین عوامل مؤثر بر بازدهی گروههای مختلف فعال در بورس و شاخص کل بورس نشان میدهد که متغیرهای کلان اقتصادی مانند نقدینگی، شاخص قیمت مصرفکننده، شاخص تولیدات صنعتی و نرخ بهره، در کنار نرخ ارز، مورد توجه قرار گرفتهاند. از بین این متغیرها، نرخ ارز همواره مورد توجه اقتصاددانان و فعالان بازار بوده و مطالعاتی در رابطه با تأثیر آن بر شاخص قیمت سهام و شاخص گروههای مختلف صنایع فعال در بورس اوراق بهادار تهران انجام شده است.
نوسانات نرخ ارز قیمت کالاها و خدمات را تغییر داده و از این طریق، قیمت نهادهها و محصولات نهایی را تحت تأثیر قرار میدهد و در نهایت، جریانات نقدی فعلی و آتی و بازدهی سهام بنگاهها را متأثر میکند. این نوسانات اثرات متفاوتی در بخشهای خارجی و داخلی اقتصاد دارند که مجموع این اثرات میتواند فعالیتهای شرکتها را به صورت مثبت یا منفی تحت تأثیر قرار دهد. نرخ ارز از یک طرف صادرات و واردات و به دنبال آن تراز تجاری و تراز پرداختهای یک اقتصاد را تحت تأثیر قرار میدهد و از طرف دیگر، تأثیر بسزایی در توان رقابتی تولیدکنندگان داخلی در برابر رقبای خارجی دارد.
آگاهی مدیران نسبت به تأثیر نوسانات نرخ ارز بر عملکرد شرکتها، آنها را قادر میسازد تا تصمیمگیریها و واکنشهای مناسب و به موقع داشته باشند. در مجموع، این اثرات در سودآوری شرکتها و قیمت سهام آنها نمایان میشود.
رابطه میان نرخ ارز و بازدهی سهام یکی از پیوندهای کلیدی در بازارهای مالی است که نمیتوان آن را از نوسانات اقتصادی جدا دانست. نظریه دورنبوش و فیشر (۱۹۸۰) بر نقش نرخ ارز در تعدیل قیمت داراییها تأکید دارد، در حالی که نظریه برانسون و هندرسون (۱۹۸۵) به تعاملات پیچیدهتر میان بازارهای مالی و نرخ ارز میپردازد. این دیدگاهها نشان میدهند که تغییرات ارزی میتوانند بهصورت مستقیم یا غیرمستقیم بر رفتار سرمایهگذاران و قیمت سهام اثر بگذارند.
بررسی رفتار صنایع دلارمحور و ریالمحور در بورس
در بورس تهران، وجود صنایع ریالی و دلاری اهمیت این رابطه را دوچندان کرده است. صنایع دلاری شامل شرکتهایی هستند که درآمد آنها وابسته به ارز خارجی است یا فعالیتهایشان تحت تأثیر مستقیم نوسانات نرخ ارز قرار دارد. بررسی رفتار این صنایع نشان میدهد که شوکهای ارزی میتوانند اثرات نامتقارن و قابلتوجهی بر بازدهی آنها داشته باشند؛ موضوعی که در تصمیمگیریهای سرمایهگذاری و سیاستگذاری مالی نقش تعیینکنندهای دارد.
صنایع دلاری مانند فرآوردههای نفتی و فلزات اساسی و صنایع ریالی مانند مواد غذایی و دارویی، در برابر نوسانات نرخ ارز واکنشهای متفاوتی نشان میدهند.
صنایع دلارمحور و ریالمحور در برهههای زمانی مختلف ممکن است رشد متفاوتی را تجربه کنند. اگر صنایع دلارمحور رشد بیشتری نسبت به صنایع ریالمحور داشته باشند، شاخص کل بورس افزایش مییابد؛ زیرا وزن صنایع دلارمحور در شاخص کل بیشتر است. این مسئله میتواند منجر به واگرایی در بازار شود، به این معنی که شاخص کل ممکن است رشد کند، اما صنایع ریالمحور عملکرد ضعیفی داشته باشند که نشاندهنده عدم تعادل در بازار است. رشد بیشتر صنایع دلاری بر تصمیمات سرمایهگذاران تأثیر میگذارد، زیرا جذابیت این صنایع باعث خروج نقدینگی از صنایع ریالی و جذب آن توسط صنایع دلاری میشود و میتواند نوسانات در این بخش را افزایش دهد.
اگر رشد صنایع دلاری صرفاً ناشی از افزایش نرخ دلار باشد، این موضوع میتواند باعث تضعیف بیشتر ریال، افزایش فشار تورمی، کاهش تولید ناشی از کاهش تولیدات صنایع ریالمحور، افزایش هزینههای واردات، ایجاد حباب قیمتی در صنایع دلاری، عدم تعادل در بازار و افزایش ریسکهای احتمالی شود. از طرفی، صنایع دلارمحور عمدتاً صادراتمحور هستند و رشد آنها میتواند به افزایش صادرات و بهبود تراز تجاری کمک کند. رشد صنایع دلارمحور نسبت به صنایع ریالمحور در کوتاهمدت ممکن است به افزایش شاخص کل و جذابیت بازار سرمایه منجر شود، اما در بلندمدت میتواند باعث ایجاد عدم تعادل در اقتصاد، افزایش تورم و تضعیف صنایع داخلی شود. بنابراین، سیاستهای اقتصادی و حمایتی باید در جهت ایجاد و حفظ تعادل بین صنایع دلارمحور و ریالمحور باشد.
افزایش نرخ ارز و رشد شاخص فلزات اساسی و فرآوردههای نفتی
اثر شوکهای نرخ ارز بر صنایع مختلف فعال در بورس اوراق بهادار تهران قابل توجه است. بررسی چهار گروه فلزات اساسی، دارویی، فرآوردههای نفتی و مواد غذایی در بازه زمانی ۱۳۹۴ تا ۱۴۰۲ نشان میدهد که نرخ ارز تأثیر نامتقارن بر بازدهی این صنایع دارد. فلزات اساسی و فرآوردههای نفتی بهعنوان صنایع دلاری و مواد غذایی و دارویی بهعنوان صنایع ریالی شناخته میشوند. افزایش نرخ ارز در بلندمدت اثر مثبت و معنیداری بر بازدهی گروههای فلزات اساسی و فرآوردههای نفتی داشته است
از نظر مالی رفتاری، با افزایش نرخ دلار، تقاضا برای خرید سهام شرکتهای صادراتمحور، از جمله فلزات اساسی، افزایش مییابد و رشد شاخص این صنایع را به دنبال دارد. از طرفی، از دیدگاه بنیادی، خرید مواد اولیه ارزان قبل از افزایش نرخ دلار و فروش محصولات به نرخ روز دلار (که افزایش یافته است) باعث رشد شاخص قیمت سهام این گروه میشود، زیرا سودآوری را افزایش میدهد.
علاوه بر این، افزایش نرخ ارز باعث افزایش تورم میشود. در چنین شرایطی، سرمایهگذاران به دنبال سرمایهگذاری در داراییهایی هستند که در برابر تورم به عنوان سپر عمل کنند و سهام دلاری یکی از این نوع سرمایهگذاریها است. در نتیجه، تورم نیز میتواند یکی از دلایل افزایش تقاضا و به تبع آن افزایش قیمت این سهام باشد.
لازم به ذکر است که تمام استدلالهای فوق مبنی بر افزایش تقاضا و افزایش قیمت سهام، منوط به عدم وجود ریسک سیستماتیک و سایر ریسکهای نااطمینانکننده است.
رابطه معکوس تورم و بازدهی صنایع ریالی در بورس تهران
در خصوص رابطه مثبت بین نوسانات بالای نرخ ارز و بازدهی گروه فرآوردههای نفتی، زمانی که نرخ ارز افزایش مییابد، بنگاههایی که صادراتمحور هستند، کالای تولیدی آنها برای خارجیها مقرونبهصرفهتر میشود. در نتیجه، صادرات این شرکتها افزایش مییابد و این امر باعث افزایش بازدهی این گروه میشود. با این حال، افزایش قیمت نفت اثر منفی بر این گروه دارد، زیرا این صنایع صادراتی هستند و ارزان بودن یکی از معیارهای مؤثر رقابتی در بازارهای جهانی است.
در مورد صنایع ریالی، لازم به ذکر است که نرخ ارز یکی از محرکهای بسیار مؤثر بر نرخ تورم در ایران محسوب میشود. برخی از صنایع ریالی مواد اولیه یا ماشینآلات خود را از خارج وارد میکنند. افزایش نرخ ارز باعث افزایش هزینههای وارداتی این صنایع میشود و این مسئله میتواند سودآوری شرکتها را کاهش دهد. برخی از صنایع دارویی مواد اولیه خود را از خارج وارد میکنند و برخی دیگر را از داخل تأمین میکنند، اما تمام محصولات آنها به صورت ریالی به فروش میرسد. با افزایش نرخ ارز، هزینههای تولید آنها افزایش یافته و سودآوری شرکت را کاهش داده است.
در مورد صنایع غذایی، بحث متفاوت است. این صنایع مواد اولیه ریالی و فروش ریالی دارند؛ بنابراین، با افزایش نرخ ارز، تورم افزایش یافته و قیمت محصولات و به تبع آن سودآوری این صنایع نیز افزایش مییابد. از طرفی، علیرغم تورم داخلی، باز هم قیمت این محصولات نسبت به رقبای خارجی ارزانتر است. در نتیجه، تقاضا برای این محصولات نسبت به محصولات وارداتی بیشتر است. مجموع عوامل گفته شده باعث شده است تا افزایش نرخ ارز اثر قوی بر گروه مواد غذایی داشته باشد.
افزایش شاخص قیمت مصرفکننده در صنایع ریالی با بازدهی این صنایع رابطه معکوس دارد. احتمالاً با افزایش شاخص قیمت مصرفکننده، هزینه تولیدات افزایش و در نتیجه حاشیه سود کاهش یافته است. با افزایش شاخص تولیدات صنعتی، ممکن است سرمایهگذاران و دولت منابع مالی خود را به صنایع پررونقتر هدایت کنند. در نتیجه، جذابیت صنایع غذایی نزد سرمایهگذاران کاهش یابد و این مسئله منجر به کاهش قیمت سهام این صنایع شود.
نرخ بهره و نرخ ارز: دو عامل کلیدی در نوسانات بورس
بازارها همواره در تلاش برای جذب سرمایه هستند و بانکها با افزایش نرخ بهره، منابع مالی را به سمت خود میکشند. نرخ بهره یکی از عوامل مؤثر بر بازار بورس است . افزایش آن، اثر منفی بر بازدهی صنایع مختلف دارد؛ زیرا سرمایهگذاران ترجیح میدهند به جای سهام، در بانکها سپردهگذاری کنند.
در مقابل، افزایش نقدینگی در اقتصاد که اغلب نتیجه سیاستهای پولی انبساطی است، میتواند با افزایش تقاضا و بهبود شرایط اقتصادی، بازدهی صنایع بورسی را افزایش دهد.
با توجه به حساسیت بالای نرخ ارز و اثرگذاری آن بر اقتصاد، پیشنهاد میشود کنترل هوشمندانه نرخ ارز به عنوان یک هدف اصلی در برنامهریزی اقتصادی دنبال شود. تنوعبخشی به منابع ورودی ارز و جلوگیری از تکیه بر صادرات تکمحصولی، از جمله راهکارهای این کنترل است. تثبیت نرخ ارز میتواند سودآوری صنایع را واقعی و شفاف سازد و از رشد کاذب ناشی از تورم جلوگیری کند.
نویسندگان: مهدی پدرام- کبری فرهادی
منبع: ماهنامه شماره ۱۱۱ بورس امروز_ مهر ماه