نمادهایی که در صف فروش یخ زدند
این گزارش به بررسی تاثیر جنگ ۱۲ روزه اخیر بر بازار سرمایه ایران میپردازد. پس از موفقیت نسبی در بازگشایی اوراق درآمد ثابت و بورس کالا، بازگشایی معاملات سهام و صندوقهای سرمایهگذاری بدون تمهیدات لازم (مانند تغییر دامنه نوسان یا حمایت مالی) باعث ریزش شدید قیمتها (۱۲ تا ۲۰ درصد) و از بین رفتن نقدشوندگی شد. گزارش، ضعف تعامل سازمان بورس با نهادهای دولتی برای تأمین مالی و مدیریت نامناسب صندوقهای سرمایهگذاری را از عوامل کلیدی این وضعیت دانسته و نگران از بین رفتن مجدد اعتماد سهامداران است.
به گزارش بورس امروز؛ هر چند سرعت تحولات سیاسی و نظامی در منطقه و کشور در سال های اخیر با افزایش چشمگیر مواجه شده اما یقینا جنگ مستقیم ۱۲ روزه میان ایران اسراییل را می توان مهم ترین و تاثیرگذارترین تحول کشور در چند دهه اخیر ارزیابی کرد. رویدادی که قدرت تاب آوری کشور در حوزه های مختلف و نحوه مدیریت مدیران در بخش های گوناگون را مورد آزمایش و محک جدی قرار داد. یکی از تاثیرپذیرترین بخش های جامعه از رویداد مورد اشاره، بازار سرمایه کشور است که می توان تاثیرات جنگ بر این بازار را در افق های زمان کوتاه مدت، میان مدت و بلندمدت با تفصیل فراوان مورد بررسی قرار داد. با این وجود این نوشتار قصد دارد تا نکاتی را در خصوص نحوه گشایش بازار در حین و پس از جنگ مورد بررسی قرار دهد.
یکی از مهم ترین دغدغه های مدیران بازار سرمایه در رویداد جنگ ۱۲ روزه حفظ نقدشوندگی سهام به ویژه در زمینه اوراق درآمد ثابت بود. فاز اول گشایش بازار که شامل گشایش اوراق درآمد ثابت بود با تدابیر اندیشیده از سوی مدیران بازار تا حد زیادی موفق بود. همچنین تداوم معاملات فیزیکی در بورس کالا از اقدامات قابل تمجیدی است که باعث شد چرخ بسیاری از کارخانه ها در کشاکش جنگ از حرکت باز نایستد.
با این وجود فاز دوم بازگشایی بازار آنقدر ناامیدکننده بود که تمامی دستاوردهای ایجاد شده در مرحله نخست بازگشایی را به در عمل به حاشیه برد. اصرار مدیران بر ویژگی نقد شونده بودن سرمایه گذاری ها در بازار باعث شد معاملات سهام و صندوق های سرمایه گذاری از تاریخ شنبه ۷ تیر ماه آغاز شود. هر چند که بسیاری از فعالان و دلسوزان بازار نسبت به در نظر گرفتن تمامی جوانب از سوی مدیران تصمیم گیر هشدار داده بودند اما معاملات بازار بدون هیچ تمهید خاصی (از جمله تغییر در دامنه نوسان، ایجاد محدودیت برای سفارش گذاری، پیش بینی منابع تامین مالی کافی برای حمایت از بازار و …) از سرگرفته شد و سیلی از سفارشات فروش بدون وجود هیچ گونه تقاضایی در طرف خرید روانه سامانه معاملاتی شد. بررسی ها نشان می دهد قریب به اتفاق نمادهای معاملاتی در روزهای نخست پس از بازگشایی بازار ریزشی بین ۱۲ تا حدود ۲۰ درصدی را تجربه کرده اند. در این تجربه تلخ نکات فراوانی وجود داشت که در ادامه سعی می شود به آنها اشاره شود.
پس از جنگ، بسیاری از سهامداران که تمایل به نقد کردن سهام خود داشتند در صفوف فروش سنگین گرفتار شده و در بهترین حالت پس از حدود ۴ روز توانستند سهام خود را به نقدینگی تبدیل نمایند. لذا نقدشوندگی سهام در جریان گشایش بازار عملا نزدیک به صفر بود. بسیاری از بازاریان مسئولیت اصلی خسارات ناشی از این تصمیم را متوجه شخص وزیر (تازه وارد) اقتصاد به عنوان رییس شورای عالی بورس نسبت دادند.
موضوع بسیار مهم دیگری که در جریان گشایش نماد خود را بار دیگر عیان ساخت، تعامل کمرنگ سازمان بورس با سایر ارکان دولت و حاکمیت است. در حالی که منابع در دسترس سازمان بورس برای حمایت از بازار به منابع بسیار اندک دو صندوق توسعه و تثبیت محدود بود، تلاش های این سازمان برای تامین مالی از سایر نهادها همچون بانک ها و صندوق های بازنشستگی، صندوق توسعه ملی و … یا در عمل به نتیجه نرسید و یا با تامین مالی بسیار ناچیز و یا دیرهنگام همراه بود. بی اهمیت بودن ریزش بورس برای بخش های مختلف دولت و حاکمیت و ضعف سازمان در تعامل با دیگر نهادهای دولتی در جریاناتی از جمله نرخ خوراک پتروشیمی ها، نرخ های پالایشگاه ها، ورود خودرو به بورس کالا و … در سابقه فعالان بازار ثبت و ضبط است.
موضوع قابل ذکر دیگر به معاملات صندوق های سرمایه گذاری بر می گردد. هر چند که اقدامات سازمان بورس در توسعه ابزارهای جدید به ویژه صندوقها همواره مورد تحسین و تمجید بوده اما تجربه اخیر نشان داد سازمان بورس در مدیریت بسیاری از این ابزارها دچار مشکل است. بررسی ها نشان می دهد میزان کاهش قیمت واحدهای سرمایه گذاری صندوق ها در اغلب مواقع بسیار بیشتر از کاهش قیمت سهام بوده است. در بسیاری از موارد مالکین سهام به دلایلی همچون ترس از دادن کرسی مدیریتی یا کنترل شرکت، در فروش سهام خود، جانب احتیاط را رعایت می نمایند. اما ساختار صندوق های سرمایه گذاری چنین محدودیتی را نداشته و لذا سفارشات فروش و به تبع آن ریزش قیمت در صندوق های سرمایه گذاری بسیار می مهابا تر بود.
به هر روی، اعتماد سلب شده ای که پس از ریزش سال ۱۳۹۹، ذره به ذره و به سختی در حال بازیابی بود به دلیل جنگ و همچنین نحوه مدیریت مدیران پس از جنگ، بار دیگر از سهامداران گرفته شد. حال باید دید که بازار سرمایه در میان انبوهی از اخبار منفی و دلسرد کننده همچون احتمال بسته شدن بازار به دلیل شروع دوباره جنگ، کاهش سودآوری شرکت ها به دلیل قطع برق و گاز و آب، بالا بودن بازدهی اوراق درآمد ثابت، گسترش رکود در اقتصاد و … آیا می تواند روزنه امیدی برای سهامداران خسته خود پیدا کند؟
حسن خضوعی تحلیلگر کارگزاری صباتامین
منبع: ماهنامه شماره ۱۰۹ بورس امروز– مرداد ماه