سنگ آهن در نوبت پذیرش
شماره نهم ضعف قوانین و مشخص نبودن آن یکی از شاخص ترین مشکلات حوزه است که امروزه بیشتر تولیدکنندگان و صادرکنندگان با آن درگیر هستند. به طوری که این ضعف قوانین مشکلاتی چون اخذ بهره مالکانه، کم توجهی به نقش بخش خصوصی در نیل به اهداف توسعه، تصمیم گیری های لحظه ای و وضع ضوابط […]
ضعف قوانین و مشخص نبودن آن یکی از شاخص ترین مشکلات حوزه است که امروزه بیشتر تولیدکنندگان و صادرکنندگان با آن درگیر هستند. به طوری که این ضعف قوانین مشکلاتی چون اخذ بهره مالکانه، کم توجهی به نقش بخش خصوصی در نیل به اهداف توسعه، تصمیم گیری های لحظه ای و وضع ضوابط خلق الساعه و نبود سیاستهای حمایتی از فعالان معدنی و صنایع وابسته در مواجهه با کاهش قیمتها ناشی از تحولات اقتصادی جهان را برای فعالان این صنعت رقم زده است.
سنگینی این ارث بجا مانده از دولت های گذشته،سبب شد تا فعالان این صنعت به طرح مسائل خود در دولت تدبیر و امید بپردازند تا به این واسطه مددی برای رفع این مشکلات طلبیده باشند. بر این اساس به سراغ مهرداد اکبریان عضو هیئت مدیره انجمن سنگ آهن ایران رفتیم تا در خصوص آخرین وضعیت این صنعت و پیشنهادات ارائه شده از سوی آنها جویا شویم.
چرا تعداد شرکتهای عرضه کننده سنگ آهن در بورس کالا بسیار کم است؟
از زمانی که جذابیت صادرات مواد معدنی به ویژه سنگ آهن منجر به رشد و توسعه این بخش شد، قیمت گذاری و نزدیک کردن قیمتها به قیمت جهانی همواره در بحثهای ما مطرح بودها ست. به طوریکه حتی موضوع قیمت گذاری به نقطه ی اختلاف بخش معدن با بخش صنعت یعنی تولیدکنندگان سنگ آهن و فولاد تبدیل شد.
فولادی ها بالطبع علاقه مند بوده اند که مواد خام یا ماده اولیه مورد نیاز خود را با قیمت پایین تری برای تولید دریافت کنند. در این میان معدن داران نیز به عنوان یک واحد کاملاً مستقل، خواهان آن هستند که قیمت تمام شده و محصول تولید شده خود را به قیمت گران تری بفروشند،تا از محل درآمدهای آن، قادر به اجرای طرحهای توسعه ای خود در معادن باشند.
این بحث همواره در دو قالب قابل طرح بود.اول مباحث داخلی ایران بود که شامل برخی مصرفکنندگان سنگ آهن داخلی
کشور مانند ذوب آهن اصفهان و بخشی هم مربوط به صادرات به عنوان عمده ترین انگیزه برای توسعه معدن می شد. از آنجایی که عمدتاً صادرات سنگ آهن به چین انجام میشود؛ سیاستهای این کشور هم از منظر شرایط داخلی خود کشور و شرایط جهانی گاها منجربه کاهش یا افزایش میل این کشور به خرید سنگ آهن میشود.در این میان متأسفانه تحریمهای حاکم بر کشور بازار سنگ آهن کشور را محدود کرده است. در چنین شرایطی دولتهای گذشته و دولت تدبیر و امید با هدف کنترل شرایط تولید و مصرف به موضوع قیمت گذاری این محصول وارد شدند؛انجمن سنگ آهن به منظور ایجاد شفافیت و قیمت گذاری واقعی این محصول، به ارائه راهکار برای دولت به عنوان جایگزین قیمت گذاری دولتی پرداخت که در این میان نیز مذاکراتی را با بورس کالا انجام داد.
این مذاکرات با بورس کالا به موجب ظرفیت های بسیار مناسب بورس کالا صورت گرفت که هنوز به طور کامل از این ظرفیتها استفاده نشده است.به طوریکه به رغم آنکه سنگ آهن به عنوان یکی از محصولات مورد معامله در بورس کالا محسوب میشود نمیتوان به این عرضه های صورت گرفته نمره قبولی داد. چراکه تعداد خریداران و فروشندگان سنگ آهن بسیار اندک اند؛ لذا رقابت موجود در بورس بسیار پا یین است. در واقع میتوان گفت که این خریداران و فروشندگان به جای انجام این خرید و فروشها در شرکتهای خود، ترجیح میدهند که معاملات خود را در بورس کالا انجام دهند. بر این اساس یکی از پیشنهادات ما این است که اولا پار تهایی که برای سنگ آهن به مزایده گذاشته میشود، کمی کوچکتر در نظر گرفته شود تا به این واسطه شرکتهای بیشتری قادر به مشارکت در این عرضه ها باشند.
در واقع معادنی که به طور هفتگی یا ماهیانه نمی توانند حجم سنگینی را برای مزایده اعلام کنند و عرضه های آن در طول سال تنها به دو یا سه محموله بیشتر محدود میشود،اما این علاقه مندی در آنها وجود دارد که این محموله های خود را از طریق بورس کالا به فروش رسانند. بر این اساس به نظر میرسد که باید مقداری ضمانت هایی که در قرارداد با این شرکتها گرفته میشود با توجه به شرایط خاص آنها تعدیل شود. در ضمن در کنار رینگ داخلی بورس کالا میتوان برای سنگ آهن تالارهای فرعی هم در نظر گرفت.
تا چه میزان در معاملات سنگ آهن، تالارهای فرعی مورد اهمیت قرار دارند؟
تالارهای فرعی باعث میشوند که حتی معدنی با میزان حجم کم تولید خود (به عنوان مثال ۳۰ هزار تن سنگ آهن) که تا شش ماه آینده سنگ آهنی تولید نخواهد کرد از امکان عرضه سنگ آهن خود در بورس کالا برخوردار باشد. در واقع این مسئله باعث میشود که در نحوه رقابت و شفافیت قیمت در قیمت گذاری سنگ آهن عدالت برقرار شود.سیستم قیمت گذاری سنگ آهن کشور تابعی از قیمت شمش فولاد است. این فرمول تا چه اندازه منجر به شفافیت قیمت سنگ آهن میشود؟ما این فرمول را قبول نداریم. چراکه در ابتدا باید به آنالیز و بررسی قیمت شمش فولاد پرداخت تا به واسطه آن مشخص شود که آیا این قیمت گذاری درست است یا نه؟ یکی از دلایل افزایش قیمت شمش فولاد، شرایط مدیریت تولید این محصول است.
درست است که معدن از نظر مفهومی به عنوان زنجیره تکمیل ارزش فولاد محسوب میشود، اما در اجرا اختلاف بسیاری میان معدن و فولاد وجود دارد. معدن داری، اکتشاف و استخراج، کوره، ماشین آلات و حتی نوع سرمایه گذاری های صورت گرفته در معدن متفاوت از فولاد است. درست است که در فولاد سرمای هگذار یهای کلانی انجام میشود اما این سرمایه گذاری های کلان در قالب شکل سازه و ساختمان، ماشین آلات صورت م یگیرد.از سوی دیگر در برخی مواقع سرمایه گذاری هایی که برای معدن انجام میشود ممکن است منتج به سودآوری نشود که در این صورت از محل اینسرمایه گذاری ها، یک ریال هم غرامت دریافت نمیشود. به عنوان مثال برای دسترسی به یک معدن که در ۴۰ یکلومتری یک بیابان واقع شده است؛ باید هزینه بالایی صورت گیرد و حال اگر آن معدن،سنگ نداشته باشد یا سنگ آن تمام شود، کسی نیست که برای این جاده و سرمایه گذاری های صورت گرفته، غرامتی پرداخت کند.
به نظر شما سنگ آهن بر چه مبنایی باید قیمت گذاری شود. اصولا فرمول قیمت گذاری سنگ آهن در کشورهایی مانند برزیل و استرلیا که جزء عمده ترین تولیدکننده گان سنگ آهن هستند، چگونه است؟عرضه و تقاضاست که باید تعیین کننده قیمت باشد. بورس میتواند در خصوص این امر مقداری با تساهل و تسامح با معادنکوچک و متوسط برخورد کند. مشکل ما صرفاً مربوط به شرکتهای بزرگ نیست. اتفاقا معادن کوچک و بزرگ همان معادنی هستند.