بازار سرمایه در بحران؛ آیا دولت جدید میتواند مسیر را تغییر دهد؟
بازار سرمایه ایران به دلیل نرخ رشد منفی و سیاستهای ناکارآمد در بحران به سر میبرد. این چالشها منجر به بیاعتمادی سرمایهگذاران و خروج سرمایهها از بورس شده است. برای تغییر این روند، نیاز به طراحی ابزارهای مالی جدید و اصلاح سیاستهای مالیاتی و پولی ضروری است. آیا دولت جدید توانایی لازم برای ساماندهی وضعیت بحرانی بازار سرمایه را دارد؟
به گزارش بورس امروز؛ بازار سرمایه بهطور کلی با چالشهای متعددی روبرو است که این معضلات بهویژه ناشی از ریسکهای سیاسی و اقتصادی است. از یکسو، ریسکهای سیاسی بهدلیل نااطمینانیها و تحولات اخیر، بر تصمیمگیریهای اقتصادی تأثیر منفی میگذارد و ثبات بازار را تهدید میکند. از سوی دیگر، ریسکهای داخلی نیز که بیشتر به سیاستهای مالی و نرخ بهره مربوط میشوند، میتوانند منجر به افزایش نوسانات و عدم تعادل در بازار شوند.
در دورهای که بازار با تحولات و نااطمینانیهای اقتصادی روبهرو است، برخی ابزارها و سازوکارهای موجود در بازارسرمایه کارآیی خود را از دست میدهند. بر این اساس، نیاز است تا وزارت اقتصاد و سازمان بورس با تلاشهای مستمر و هدفمند، اطمینان خاطر را به بازار بازگردانند و سازوکارهای جدید و کارآمدی را معرفی کنند که به افزایش سرمایهگذاری کمک کنند.
برای بازسازی اعتماد و اطمینان در بازارسرمایه، ضروری است که تصمیمات مناسبی اتخاذ شوند. منافع و حفاظت از سرمایهگذاران باید در اولویت قرار گیرد. یکی از ابزارهایی که در این زمینه میتواند مؤثر واقع شود، بیمهگری و پوشش ریسک مالی است. همچنین، ایجاد و معرفی ابزارهای مالی نوین میتواند فرصتی برای جذب سرمایه بیشتری به بازار فراهم کند.
روند افزایشی بهای تمامشده پول نیز که به حدود ۵۰ درصد در حال حاضر رسیده است، به این معنی است که ابزارهای مالی موجود که حدود ۳۲ تا ۳۴ درصد بازدهی دارند، باید جذابیت بیشتری پیدا کنند. از این رو، نیاز است که سیاستگذاران و مدیران رسانهای به تحلیل شرایط و بررسی راهحلهایی برای کاهش این شکاف پرداخته و بازارسرمایه را از شرایط بحرانی فعلی خارج کنند.
لزوم مدیریت کارآمد بازار سرمایه
از دیگر چالشهای بازار، مدیریت نهادهای مالی است که باید تغییرات جدی و بنیادینی را تجربه کند. به نظر میرسد که در سالهای اخیر، مدیران این نهادها نتوانستهاند بازارسرمایه و سرمایههای مردم را به نحو مطلوبی مدیریت کنند، لذا تجدید نظر در ترکیب و استراتژیهای مدیریتی ضرورت دارد. باید متخصصین و افراد با تجربه در عرصههای مالی و اقتصادی مسئولیتهای کلیدی را بر عهده بگیرند و به سرمایهگذاران این اطمینان را بدهند که توانایی اداره بازار سرمایه و ایجاد فرصتهای رشد را دارند.
اگر سیاستگذاران بتوانند اقداماتی صورت دهند که هم از لحاظ مالیاتی و هم از حیث تأمین مالی و پوشش ریسک به بازارسرمایه کمک کنند، قادر خواهند بود اعتماد سرمایهگذاران را دوباره جلب کنند. همچنین، در صورتی که نظارتها بر بازار تقویت شود و تمهیدات لازم برای جلوگیری از رانتها و مدیریت نادرست به عمل آید، میتوان انتظار داشت که بازار سرمایه به ثبات نسبی برسد. در نتیجه، اگر بازارسرمایه به سمت بهبود حرکت کند، میتوان انتظار داشت که این امر به تقویت اقتصاد کلان کشور منجر شود.
فعالان بازارسرمایه باید فضایی مناسب برای فعالیت داشته باشند و از حمایتهای سیاستگذاران بهرهمند گردند. اعتمادسازی و افزایش کارایی در بازار سرمایه میتواند به تحریک رشد و رونق اقتصادی در کشور منجر شود؛ بنابراین، اقداماتی در راستای مدیریت ریسک و استفاده از ابزارهای نوین اقتصادی باید بهطور جدی در دستور کار قرار گیرد.
برنامههایی که دولت چهاردهم درباره بازار سرمایه ارائه داده، با توجه به شرایط سیاسی و اقتصادی کنونی، میتواند امیدواریهایی را برای آینده به وجود آورد. دولت جدید، با سیاستهای اعلامی خود و معرفی افرادی که به حمایت از مدیران فعلی پرداختهاند، تلاش میکند تا خوشبینی فعالان بازار سرمایه از وضعیت آتی را ایجاد کند.
اثرگذاری محدودیت انرژی بر رشد بازار
یکی از مسائل مهم و کلیدی که همواره بر روی صنایع و بهویژه در بازار سرمایه تأثیر گذاشته، محدودیتهای بنیادی در حوزه انرژی است. در حال حاضر، بسیاری از صنایع با ظرفیتهای بهرهبرداری بین ۶۰ تا ۶۵ درصد فعالیت میکنند؛ زیرا ممکن است دو ماه برق و گاز کافی نداشته باشند. به همین دلیل، برنامهریزی بلندمدت برای افزایش ظرفیتها و استفاده بهینه از منابع انرژی ضرورت دارد. اگر دولت بتواند در طی سه سال یک برنامه جامع برای اصلاح این نواقص طراحی کند، این اقدام میتواند به ایجاد یک چشمانداز امیدوارکننده برای نهادهای بزرگ حاضر در بازار سرمایه تبدیل شود.
به نظر میرسد سازوکارهای گذشته بازار سرمایه کارآیی لازم را ندارند. نهادهای حمایتی موجود بهجای کمک به رشد و توسعه بازار، در مواردی باعث ایجاد آسیب و آسیبپذیری بیشتر برای صندوقها شدند. همچنین، مدیران و سیاستگذاران نابلد در نهادهای مالی، از جمله بورس و فرابورس، نتوانستند بهطور مؤثری در بهبود شرایط بازار نقش ایفا کنند. این وضعیت به کاهش اعتبار سازمان بورس و بازار سرمایه معضلات جدی برای بازگشت به شرایط پیشین ایجاد کرد.
برای جلوگیری از تکرار این بحران، لازم است که رهبری و مدیریت نهادهای مالی بهطور جدی مورد بازنگری و اصلاح قرار گیرد. طی سالهای گذشته، مدیران کنونی در دولت قبل نتوانستهاند عملکرد مثبتی داشته باشند و با توجه به نرخهای رشد منفی و مشکلات فروش شرکتها، نیاز است یک تغییر اساسی در رویکرد مدیریتی صورت گیرد. مدیران باید با درک صحیح از شرایط بازار و نیازهای آن، بتوانند تصمیمهایی اتخاذ کنند که به بهبود وضعیت کنونی بینجامد و نظارت مؤثری بر حقوق ذینفعان داشته باشند.
لزوم بازنگری سیاست های پولی و مالی مؤثر بر بازار سرمایه
در دنیای امروز، رقابت بازار پول با بازار سرمایه بهطرز قابل توجهی بر آینده بازار تأثیر گذاشته است. با توجه به نرخ بهرههای بالا، بسیاری از فعالان اقتصادی به سمت بازارهای با ریسک کمتر و پاداش بالاتر میروند. نرخهای بهرهای که به حدود ۵۰ درصد میرسند، ارائه ابزارهای تأمین مالی را برای بنگاههای موجود در بورس دشوار کرده است. بنابراین، اداره و مدیریت بازار سرمایه باید بهگونهای باشد که توان رقابت خود با سایر بازارها را بازیابد. بهعلاوه، طراحی ابزارهای مالی جدید با نرخهای بهره پایینتر و سیستمهای مالیاتی مناسب میتواند به جذب سرمایهگذاران کمک کند و آنها را به بازار سرمایه ترغیب کند.
بهطور کلی، اگر به دنبال بازگشت بازار سرمایه به شرایط مطلوب هستیم، نیاز است که تصمیمات اتخاذ شده در زمینه مالیات و نرخ بهره بهشکلی دقیق مدیریت شود. فشارهای سیاسی و اقتصادی در بازار سرمایه باید بهگونهای مدیریت شود که فعالان به سمت رقابتپذیری بیشتر بروند. در این راستا، نقش مدیران و سیاستگذاران میتواند بر روند رو به رشد بازار اثرگذار باشد. با اتخاذ تدابیر لازم و بهینهسازی سازوکارهای موجود، امیدها برای بهبود وضعیت بازار سرمایه وجود دارد. در نهایت، اعتقاد به اینکه این اصلاحات و مدیریتهای جدید میتواند به بازگرداندن اعتبار به بازار سرمایه و بهبود وضعیت اقتصادی کشور کمک کند، ضروری است.
محمد جواد خلیلی کارشناس بازار سرمایه