پشیمان گریزی در سرمایه گذاری
پشیمان گریزی یک پدیده احساسی است که اغلب موجب می شود سرمایه گذاران به موقعیتهای سرمایه گذاری زیانده خود تا مدتها وفادار باقی بمانند تا از این طریق از قبول اشتباه و تحقق زیان پرهیز کنند.
به گزارش بورس امروز، پشیمان گریزی یک پدیده احساسی است که اغلب موجب می شود سرمایه گذاران به موقعیتهای سرمایه گذاری زیانده خود تا مدتها وفادار باقی بمانند تا از این طریق از قبول اشتباه و تحقق زیان پرهیز کنند. مبنای اصلی پشیمان گریزی این است که هنگامی که فردی بین دو گزینه دست به انتخاب می زند فقط به عایدی گزینه انتخاب شده فکر نمیکند؛ بلکه به عایدی از دست رفته بابت انتخاب نکردن گزینه دیگر نیز فکر می کند. نکته جالب در مورد این سوگیری این است که شرکتهای سرمایه گذاری در ایران به شدت تحت تاثیر این موضوع هستند انسانها از انجام کاری که برای آنها پشیمانی و ناراحتی به همراه داشته باشد، پرهیز میکنند و علاقه دارند که کارهایی انجام دهند که احساس غرور بیاورد. پشیمانی احساس ناخوشایندی است که پس از انجام اعمالی به انسان دست می دهد که نتیجه مطلوب نداشته است. بر عکس، حس غرور و رضایت زمانی به انسان دست می دهد که کاری که در گذشته انجام داده به نتیجه مطلوبی رسیده باشد. البته باید توجه داشت که نتیجه انجام ندادن عملی که قابل انجام بوده است نیز ممکن است همین احساس را به انسان منتقل کند. متخصصان مالی رفتاری این دو (نتیجه حال انسان از انجام دادن و انجام ندادن عملی) را از هم جدا می کنند. راب در سال ۲۰۰۸ در مقاله خود با عنوان پشیمان گریزی و کیفیت فرایند تصمیم گیری پیش بینی کرد که افزایش پشیمان گریزی به پردازش تصمیم گیری با دقت بیشتری منجر می شود. همین احساس گریز از پشیمانی و جستجوی غرور باعث می شود که تمایل نداشته باشیم که سهامی که هم اکنون در ناحیه زیان قرار دارد را بفروشیم. مثال ساده این است که فرض کنید برای سرمایه گذاری در پروژه ای به پول نیاز دارید و برای تهیه این پول باید یکی از دو سهم الف و ب را بفروشید. سهم الف از زمان خرید ۲۰ درصد بازدهی مثبت داشته است و سهم ب، ۲۰ درصد بازدهی منفی. کاری که معمولاً سرمایه گذاران و شرکتهای سرمایه گذاری انجام می دهند، این است که سهم الف را می فروشند. این کار به دلیل تاثیر همان سوگیری های رفتاری فوق الذکر است. افراد از فروش سهم الف احساس رضایت و خرسندی دارند و فکر می کنند که تصمیم خرید با موفقیت انجام شده و همین موضوع آنها را خوشحال می کند. حال آنکه از این تصمیم از دو ناحیه زیان خواهند دید. اول این که سهام خوب خود را فروخته اند و دوم این که برای شناسایی سود سرمایه ای که بدست آورده اند، باید مالیات دهند. در حالی که با فروش سهم ب معافیت مالیاتی هم نصیب شرکت می شد. نگهداری سهام در زیان و فروش زودهنگام سهامی که در ناحیه سود قرار دارد از جمله رفتارهای رایج سرمایه گذاران است. بهانه های بسیاری برای نگهداری سهامی که قیمت آن افت کرده است، شنیده می شود. از جمله معروفترین آنها می توان به جملات زیر اشاره کرد:
اگر به قیمت اول برگردد میفروشم؛
این سهم خیلی در زیان است فروش آن امکان پذیر نیست؛
قیمت این سهم بیش از این پایین نمی آید؛
اگر شما هم چنین جملاتی را پیش خود تکرار کرده اید، باید بدانید که سهام در زیان را بیش از اندازه نگهداری کرده اید و احتمالاً متحمل زیان بیشتری شده اید یا فرصتهای سرمایه گذاری خوبی را از دست داده اید.
به طور کلی این رفتار سرمایه گذاران (فروش زودهنگام برندگان و نگهداری بازندگان)، اثر تمایلی نامیده می شود. نافسینگر در تحقیقی که روی اثر انتشار خبر شرکت ها و اقتصاد کلان انجام داد، به نتیجه جالبی رسید. به اعتقاد وی خبر خوب در مورد یک شرکت بیشتر باعث فروش سهام آن شرکت پس از کسب سود می شود تا خبر بد. بنابراین انتشار اخبار در مورد یک شرکت با سوگیری اثر تمایلی همخوانی دارد. وی اشاره دارد که انتشار خبر خوب یا بد در مورد اقتصاد کلان اثر چندانی روی فروش سهام شرکتها ندارد و این گونه اخبار باعث ایجاد این سوگیری نمی شوند.
نافسینگر بر این نکته تاکید دارد که احساس پشیمانی زمانی قدرتمندتر است که نتیجه کاملاً به تصمیم بستگی داشته باشد. اگر کل بازار سهام در حال رشد باشد و شما سهمی را خریداری کنید که افت قیمت دارد احساس ناراحتی شدیدتر خواهد بود تا زمانی که کل بازار در حال افت است و سهام شما هم دچار افت قیمت شده است. در نتیجه در حالت احتمال فروش سهمی که حالت دوم عملکرد بدی دارد، بیشتر است. در ادامه شش اشتباه سرمایه گذار که می تواند از سوگیری رفتاری پشیمان گریزی نشات گیرد، مورد بررسی قرار می گیرد:
پشیمان گریزی می تواند موجب شود سرمایه گذاران در انتخاب سرمایه گذاری های خود بسیار محافظه کارانه عمل کنند. بسیاری از افراد که در گذشته زیان هایی متحمل شده اند و احساس رنج و عذاب ناشی از تصمیم گیری ضعیف در رابطه با یک سرمایه گذاری پر مخاطره را تجربه کرده اند. از گرفتن تصمیمات جسورانه در مورد سرمایه گذاری های جدید اجتناب کرده و تنها موقعیتهای سرمایه گذاری کم ریسک را می پذیرند. این رفتار به بازدهی کمتر از حد متوسط در بلندمدت منتهی شده و اهداف سرمایه گذاری را به مخاطره می اندازد.
صرف نظر از اینکه یک سرمایه گذار چند بار از یک سرمایه گذاری غیر سودآور، آسیب دیده، موضوعی که اهمیت دارد این است که ریسک همچنان یک جز مفید در هر سبد دارایی است. نشان دادن مزایای بلند مدت ناشی از افزودن داراییهای دارای ریسک به سبد دارایی ضروری است. مطالعات و پژوهش های مختلف در مورد مرز کارا می تواند در اینجا بسیار مفید واقع شود. سرمایه گذاری بسیار محافظه کارانه دارایی سرمایه گذار را در معرض خطر جدی قرار نمی دهد اما خود داری از پذیرش ریسک اغلب به معنای نادیده گرفتن یک بازده بالقوه است. سرمایه گذارانی که به خاطر گریز از پشیمانی هرگز به سراغ داراییهای ریسک دار نمی روند ممکن است شاهد رشد کمی در سبد دارایی خود باشند و نیز ممکن است به اهداف سرمایه گذاری سر خود دست نیابند.
این الگوی رفتاری می تواند موجب شود سرمایه گذاران بیش از حد از بازارهایی که اخیرا با افت مواجه شده اند، اجتناب کنند. افراد تاسف گریز از این می ترسند که اگر سرمایه گذاری کنند، چنین بازاری ممکن است متعاقباً به روند نزولی خود ادامه داده و موجب شود که آنها از تصمیم خود مبنی بر خرید سهام در چنین بازاری متاسف شوند. با این حال غالباً بازارهای راکد فرصتهای خوبی را عرضه کرده و افراد می توانند از مزایای این سرمایه گذاریها که عموماً زیر قیمت هستند، سود ببرند.
در معامله اوراق بهادار هیچ قاعده ای بنیادی تر از این وجود ندارد: در قیمت پایین بخر، در قیمت بالا بفروش. با این همه بسیاری از سرمایه گذاران این اصل را نادیده می گیرند. یک بار دیگر باید اشاره کرد که طبیعت بشر او را به جستجوی بازده و پول داغ می کشاند. البته این امکان وجود دارد که از روندهای بعدی بازار بتوان سود کسب کرد. اما مشکلی که وجود دارد این است که هیچگاه نمی دانید که حباب چه زمانی ترکیده و مثلاً باعث می شود سهمی که دیروز خواهان زیادی داشته، امروز ۴۰ درصد افت قیمت را تجربه کند. مدیریت منظم سبد دارایی در کسب موفقیت بلندمدت عاملی حیاتی محسوب می شود. این اصل در عمل به معنای خرید اوراق بهادار زمانی که قیمتها پایین است و فروش آنها زمانی که قیمتها بالاست، می باشد.
پشیمان گریزی موجب می شود سرمایه گذاران موقعیتهای سرمایه گذاری زیانده خود را تا مدتها به فروش نرسانند. انسانها مایل نیستند که اشتباهات خود را بپذیرند و برای اجتناب از فروش یک سرمایه گذاری زیانده از هیچ کوششی فروگذار نمی کنند. این رفتار همانند زیان گریزی برای دارایی فرد زیانبار است.
یک ضرب المثل می گوید نخستین ضرر همیشه بهترین ضرر است. اگرچه زیان دیدن هیچگاه لذت بخش نیست ولی خرد و منطق حاکم این است که بعد از یک تصمیم غیر سودآور بهترین کار آن است که زیان را متوقف کرده و به حرکت خود ادامه دهیم. هر کسی حتی زیرک ترین معامله گران نیز گاهی در اقدامات خود مرتکب اشتباه می شوند. به عنوان مثال صندوق های سرمایه گذاری کم ریسک می توانند در معاملات خود مرتکب اشتباه شوند. ولی معمولاً این اشتباهات را می پذیرند، حتی اگر به معنای ثبت مبالغ قابل توجهی از زیان باشد.
پشیمان گریزی می تواند رفتار گروهی یا توده ای (گله ای) را موجب شود، زیرا برخی از سرمایه گذاران خرید یک سهم را که با اجماع و توافق همگانی مواجه است، دلیلی برای کاهش پشیمانی بالقوه در آینده می پندارند.
اگر به عنوان مشاور اعتقاد دارید تصمیمی که مشتری شما گرفته است، منعکس کننده ذهنیت پیروی از حرکت توده ای است، در این صورت توقف کردن و زیر سوال بردن انگیزه های سرمایه گذار می تواند مفید واقع شود. به عنوان مثال می توانید از مشتری خود بخواهید که بیان کند آیا معامله مورد نظر با اهداف بلندمدت خاص فرد رابطه دارد. اغلب سرمایه گذارانی که در معرض ذهنیت های توده ای هستند در پاسخ به این سوال دچار مشکل می شوند. بسیاری از مشتریانی که از تردید خود نگران و ناراحت هستند در این نقطه یک گام عقب برگشته و توافق عمومی و اجماع توده سرمایه گذاران را یک بار دیگر از نظر می گذرانند. هر چند برخی ممکن است چنین استدلال کنند که این بار نوبت من است که ریسک کنم. با این حال آنها باید پاداش و میزان ریسکی که تقبل کرده اند را درک نمایند. مشاوران می توانند با یادآوری پیامدها و دستاوردهای افرادی که در گذشته با جاه طلبی به استقبال خطر رفته اند، برای مشتریان خود مفید واقع شوند تا از این طریق موقعیتی را فراهم نمایند که حداقل یک تصمیم ریسکی بر مبنای یک دیدگاه تاریخی و بدون سوگیری اتخاذ گردد.
پشیمان گریزی موجب می شود سرمایه گذاران سهام شرکتهایی که از نظر ذهنی به عنوان شرکتهایی خوب تلقی می شوند را ترجیح دهند. حتی زمانی که یک سهم جایگزین بازده مورد انتظار بیشتری داشته باشد. سرمایه گذاران تاسف گریز ممکن است احساس کنند که شرکتهای پرریسک تر نیازمند تصمیم گیری جسورانه تری هستند. از این رو، سرمایه گذاری با شکست مواجه شود. پیامدهای حاصله بیشتر از آنکه دستاوردهای سرمایه گذاری در یک سهم معمولی و قابل اطمینان را منعکس نماید به طور چشمگیری قضاوت و نظرات شخصی فرد را منعکس می کند. البته هر چه احساس مسئولیت شخصی بیشتر شود، میزان تاسف بالقوه نیز افزایش خواهد یافت. سرمایه گذاری در شرکتهای خوب ممکن است برای سرمایه گذار هیچ بازده بیشتر یا کمتری از شرکتهایی که پرریسک تلقی می شوند، نداشته باشد.
سرمایه گذاران اغلب بر این باورند که با خرید سهام شرکتهای شناخته شده می توانند پرستیژ خود را حفظ کنند. با این همه شرکتهای شناخته شده درست مانند شرکتهای رقیب خود افت و خیزهایی را تجربه می کنند. به معامله گران اجازه ندهید که تنها به این دلیل که از تاسف و ندامت ناشی از سرمایه گذاری در یک شرکت کمتر شناخته شده و نتیجه ندادن این سرمایه گذاری واهمه دارند خود را به شرکتهای شناخته شده محدود کنند. به یاد داشته باشید که نام های تجاری برجسته الزاماً بازده خوبی ندارند. مطمئناً جنرال موتورز و کوکاکولا شرکتهای شناخته شده ای هستند ولی به این معنی نیست که سهام این شرکتها مطمئن و بدون ریسک است.
پشیمان گریزی موجب می شود سرمایه گذاران سهام موفق خود را تا مدت های طولانی نگهداری کنند. افراد از این می ترسند که با فروش سهمی که عملکرد خوبی داشته است، خود را از سودهای مطمئن بعدی محروم کنند. خطر چنین رفتاری این است که در دانش مالی همانند فیزیک هر چیزی که بالا می رود، باید روزی پایین بیاید.
الان هنگام آن است که یک اصل بدیهی در وال استریت را مرور کنیم. شما هیچگاه از سود بردن آسیب نمی بینید. روشن است که نباید اجازه دهید که سهام سود آور و موفق از دست برود. اما اگر ملاحظات عینی متعددی فروش یک سهم را توصیه می کند و اگر تنها دلیل نفروختن سهم، ترس از تاسف خوردن و پشیمانی به خاطر بالا رفتن قیمت سهم بعد از فروش آن است، در این صورت زمان آن است که یک گام به عقب بازگردید. به یاد داشته باشید که با افت قیمت سهمی که مدتهای طولانی آن را نگهداری کرده اید نیز تاسف و پشیمانی را تجربه می کنید. افزون بر آن یک روش مفید این است که تلاش کنیم هر گونه احساسات و عواطفی را که ممکن است بر تصمیم فروش تاثیر بگذارد را از خود دور کنیم. پس از اینکه احساس اطمینان کردید، انتخاب کنید و به آن وفادار بمانید. در صورتی که آن سهم به راستی یک فرصت سرمایه گذاری مطلوب باشد، همیشه می توانید در دفعات بعدی آن را دوباره خریداری کنید.
زیان گریزی
ما یا بهتر بگویم ذهن ما به طور طبیعی زیان گریز است. البته این ویژگی مثبتی است اما بسیاری اوقات به یک سوگیری یا انحراف خطرناک منجر می شود. فرض کنید سهمی را خریده اید که بعد از مدت کوتاهی با کاهش قیمت مواجه شده و شما را متضرر کرده است. قبول این واقعیت که به عنوان سرمایه گذار تصمیمی اشتباه گرفتید و متضرر شده اید از لحاظ ذهن سخت است. بنابراین از فروش سهم با ضرر خودداری می کنید. ممکن است روند نزولی برای مدت ها ادامه یابد، اما ذهن لجوج و زیان گریز ما حاضر به فروش نمی شود و منتظر می ماند تا سهم دوباره رشد کند و بدون ضرر از سهم خارج شود.
گاهی اوقات، این پدیده در حالی رخ می دهد که بررسی ها هم نشان دهنده رشد سهم نیست و البته در طرف مقابل گزینه هایی وجود دارد که احتمال بازدهی مثبت آنها در آینده بسیار بالاست. برای مثال می توانید با ۱۰ درصد ضرر از سهمی خارج شوید و پول خود را نقد و در سهمی سرمایه گذاری کنید. طبق بررسی ها بازدهی ۳۰ درصدی خواهد داشت اما برای ذهن زیان گریز خلاصی از آن ۱۰ درصد منفی ارزشمندتر از بدست آوردن ۳۰ درصد مثبت است. بنابراین باز هم ذهن ما حاضر به فروش نمی شود تا سهم رشد کند و از شر ضرر خلاص شویم. این در حالی است که حتی اگر سهم رشد کند و به قیمت خرید برسد ما در نهایت ۱۰ درصد سود کرده ایم، اما اگر در همان زمان در گزینه دیگری سرمایه گذاری می کردیم ۳۰ درصد سود عایدمان می شد. توجیه رفتار مزبور از منظر روانشناسی این است که برای سرمایه گذاران باور این حقیقت که در یک سرمایه گذاری ضرر کرده اند، مشکل است و تا زمانی که سهام خود را به فروش نرسانده اند، از لحاظ ذهنی احساس ناخرسندی ناشی از شناسایی زیان را به تعویق انداخته و به امید آینده نامعلوم باقی می مانند. اما در مورد سهام سود ده، ترس از کاهش ناگهانی قیمت موجب می شود که سرمایه گذار سهامی را که بازدهی داشته زودتر واگذار کرده و از ریسک تبدیل شدن آن به یک سهم ضرر ده اجتناب کند. بدین ترتیب نقطه مرجع ذهنی سرمایه گذاران برای قضاوت در مورد یک سرمایه گذاری قیمت خرید آن دارایی است و تصمیم خرید و فروش آنها تا حد زیادی به این تصور ذهنی در مورد قیمت باز می گردد که لزوماً هیچ ارتباطی با وضعیت سهم یا شرکت ندارد. اودن در سال ۱۹۹۸ بالغ بر ۱۶۳ هزار حساب حقیقی را در یک کارگزاری مورد بررسی و مطالعه قرار داد. وی طی دوره زمانی یک ساله برای هر روز ،معامله درصد سهام سود ده را که فروخته شد، محاسبه کرد و آن را با درصد سهام زیان ده فروخته شده مقایسه کرد. وی دریافت که سرمایه گذاران از ژانویه تا نوامبر سهام سود ده خود را ۱.۷ برابر بیشتر از سهام زیانده فروختند. به عبارت دیگر سهام سود ده ۷۰ درصد شانس بیشتری برای فروخته شدن دارد و این یک نابهنجاری محسوب می شود؛ به ویژه اینکه به دلایل مالیات برای اکثریت سرمایه گذاران جذاب تر است تا سهام زیانده را بفروشند.
این خاصیت ذهن را با ویژگیهایی چون زیان گریزی و همچنین پشیمان گریزی توضیح می دهند. این پدیده گاهی اوقات در زندگی روزمره مانند تصمیم به سرمایه گذاری در یک موسسه یا خرید مسکن یا خودرو هم مشکل ساز می شود. البته این موضوع در افراد مختلف، وابسته به نوع شخصیت جنس، سن و میزان، تجربه شدت و ضعف دارد. اما به طور کلی کسانی که نظم ذهنی و استراتژی زمانی و معاملاتی ندارند، بیش از همه از این سوگیری ها رنج خواهند برد. باید توجه کرد که شرایط نامطمئن در بازار بستری را فراهم می کند که ذهن را مهیای این سوگیری می کند، چرا که شما درباره هیچ چیز اطمینان یقین ۱۰۰ درصد ندارید و در این شرایط پایه های تصمیم گیری عقلایی سست بوده و به ذهن فرصت داده می شود انحرافها یا همان سوگیریهای ذاتی خود را آشکار کند. برای کاستن از آثار این عادت رفتاری، نخست باید حد ضرر را تعیین کنیم. یعنی بعد از کاهش سهم به قیمتی که در زمان خرید مشخص کرده ایم به طور حتم آن را بفروشیم. در وهله دوم، لازم است نظم ذهنی و برنامه معاملاتی مشخص داشته باشیم و در نهایت باید تلاش کنیم خودمان و ذهنمان را بیشتر بشناسیم و بیاموزیم که در شرایط نبود اطمینان، بر اساس بهترین احتمالات تصمیمات قاطع بگیریم. افراد سعی می کنند تا در واحد معینی از زمان متحمل حداقل زیان شوند و طی همان واحد زمانی حداکثر سود را بدست آورند. زیان گریزی سرمایه گذاران را وادار می کند سرمایه گذاری های زیانده را برای سالیان متمادی حفظ کرده و نفروشند. این رفتار گاهی اوقات در قالب یک بیماری تضعیف کننده یعنی «همان که هست بماند» توصیف می شود. سرمایه گذاران سهام زیانده خود را نمی فروشند، به این امید که آنچه را از دست داده اند روزی مجدداً بدست آورند. این رفتار پیامدهای ناگواری داشته و موجب افت بازده پرتفوی می شود. بر اساس تحقیقات صورت گرفته سرمایه گذاران حقیقی در بورس اوراق بهادار تهران در سطح متوسطی از نگهداری سهام زیانده نسبت به سهامی که در حال سود است؛ احساس ناراحتی بیشتری کرده و درصد بالایی از آنها ضرر غیر قطعی را هر چقدر هم که بزرگتر باشد به ضرر حتمی ترجیح می دهند. بنابراین به نظر می رسد این دسته از سرمایه گذاران بورس را با بانک و سود بدون ریسک آن اشتباه گرفته اند و با نتایج زیان بار زیان گریزی که در بالا به برخی از آنها اشاره شد آشنا نیستند. در حالی که باید به محض ورود به چنین بازاری دو سویه بودن آن را قبول کرده و این امکان را که خریدهای آنها ممکن است با زیان همراه شود، در نظر بگیرند. تنها در این صورت است که آنها می توانند هنگام مواجهه با زیان تصمیمات بهتری گرفته و تشخیص دهند که سریعتر به این موقعیت پایان دهند یا آن را تا بهبودی دوباره و قرار گرفتن در موقعیت سودآوری حفظ کنند.
کتاب روانشناسی مالی رفتاری- مترجمان: علی سلیمانی بشلی- رضا بدرگرمی- پژمان کیا
منبع: شماره ۹۴ نشریه بورس امروز