ورود ابزار جدید هوش تجاری؛ سرعت یا توقف
استفاده از یک ابزار جدید برای تغییر شیوه فعالیت از حالت سنتی به مدن، علاوه بر اینکه مزایای خاص خود را دارد برای جلوگیری از تبدیل شدن عوامل به مانع، نیاز است تا زمینههای پیادهسازی آن ابزار در سازمان محیا شود تا اهداف بنیادی استفاده از آن ابزار محقق شود.
به گزارش بورس امروز؛ زندگی در عصر اطلاعات به گونهای است که اطلاعات همواره از اقصا نقاط مختلف محدوده یک فرد چه در زمینه زندگی شخصی و چه کاریبه سمت او سرازیر میشود و استفاده از آن نیازمند بهرهگیری از ابزارهایی است تا با گزینش بهتر و سریعتر این اطلاعات، بهترین تصمیم و اقدام صورت گیرد. زمانی که این موضوع را در حوزه مدیریت یک شرکت مورد بررسی قرار میدهیم اهمیت تحلیل سریعتر اطلاعات مختلف برای تصمیمات آنی بارزتر میشود.
اولین قدم برای مدیریت موفق یک شرکت، تصمیمگیری سریع و به هنگام، با کمترین تلورانس ممکن است که نیازمند اطلاعات و گزارشهای صحیح و کاربری جهت تصمیمگیری است. هرچه فضای کاری یک سازمان بزرگتر با گستره فعالیتهای بیشتر بوده و زیرشاخههای متعددی داشته باشد، گستردگی حوزه اطلاعاتی بیشتر است؛ در حالی که یک سیستم سنتی به خوبی امکان استفاده از اطلاعات را ندارد، بهرهگیری از ابزارهای دیجیتالی به جمعآوری و تحلیل سریعتر اطلاعات سازمانی برای تصمیمات آنی و به هنگام شرکتی با وسعت عملکردی بالا الزامی و کاربردی خواهد بود.
استفاده از نرمافزارهای هوش تجاری برای شرکتهای تولیدی و بازرگانی یکی از شیوههای اثربخش و مفید جهت تسهیل هرچه بیشتر فرایند جمعآوری اطلاعات و تحلیل آنها است. نرمافزار هوش تجاری، کلید هوشمندسازی سازمان است و مدیریت با استفاده از این شیوه به سهولت، اطلاعات خام دریافت شده توسط کارکنان را به دادههای طبقهبندی شده و ارزشمندی همچون نمودار و جداول تبدیل و برای تصمیمگیریهای خود مورد تحلیل قرار دهد.
شرکت احیا سپاهان در آخرین افشا خود اعلام کرد جهت پیادهسازی این سامانه با شرکت «سان» قراردادی منعقد نموده و در حال پیادهسازی سیستم مذکور و آماده سازی زیرساختهای مربوطه میباشد. اگرچه طبق گفته «واحیا» این شرکت با سابقهای بوده و پیمانکار بزرگترین نهادهای کشور میباشد ولی تنها عامل موفقیت راهاندازی و پیادهسازی یک سامانه سابقه درخشان پیمانکار نیست.
از آنجا که هدف اصلی نرمافزارهای هوش تجاری بهبود کارایی عملیاتی است اما نقش کاربران که در یک سازمان، تمامی کارکنان حاضر میباشند، قابل چشمپوشی نیست. یک شرکت جهت پیادهسازی ابزارهای جدیدی همچون هوش تجاری نیاز است تا فرهنگ سازمانی خود را ارتقاع داده و مهارت کاربران را در استفاده از این نرمافزار بهبود بخشد.
اهمیت پیادهسازی فرهنگ سازمانی قبل از پیادهسازی نرمافزار تا به آنجاست که در صورت عدم ارتقاع آن ممکن است در ادامه به مانعی برای پیشرفت یک شرکت منجر شود؛ چراکه هر کسب و کاری آمادگی پذیرفتن یک ابزار هوش تجاری را ندارد. فرهنگ سازمانی در بر گیرنده طرز تفکر، مهارتها و رفتار کارکنان میباشد که باید در طی پیادهسازی فیزیکی، رشد و ترقی یابند.
به عبارت دیگر، زمانی که مدیریت یک سازمان تصمیم به اجرای هوش تجاری در شرکت میگیرد، باید ۵ عنصر اصلی را برای زیرساخت فرهنگی آن آماده کرده و کارکنان را در این مسیر هدایت کند. این ۵ عنصر شامل پذیرش ایده و تغییرات که در این حوزه ابزار هوش تجاری است، همکاری جهت به کارگیری ابزار، پیشرفت گام به گام در امر یادگیری جهت استفاده از هوش تجاری، خودکارسازی جهت انجام اتوماتیک کارها و عنصر زندگی با هوش تجاری.
زمانی که یک سازمان قصد ورود هوش تجاری به محیط کاری خود را دارد باید فرهنگ سازمانی خود را ارتقاع بخشیده تا کارکنان علاوه بر پذیرش بدون اجبار این ابزار، قدرت استفاده و بهرهگیری با آن را داشته و آن را به عنوان زندگی دوم خود تلقی نمایند. آنچه باید توجه داشت، قابل آموزش بودن فرهنگ سازمانی است چراکه فرهنگ غریزی بوده و یک سازمان با آموزش میتواند آن را به کارکنان خود انتقال داده و تصوراتشان را تغییر دهد.
طبق شفافیتهای «واحیا»، ابزار هوش تجاری در حال راهاندازی میباشد؛ انتظار میرود پیش از راهاندازی استارت توسعه فرهنگ سازمانی و ارتقاع آن زده شده و همراستا با راهاندازی فیزیکی، محیط سازمان جهت پذیرش و اجرای آن نیز آماده شده باشد.
«واحیا» هزینههای صرف شده خود را برای اجرای این پروژه در روال هزینههای عادی شرکت دانسته و مبالغ آن را کمتر از سطح اهمیت بیان نموده که نیاز به افشای اطلاعات ندارد اما باید توجه داشت که هزینههای یک پروژه تنها هزینههای ظاهری نبوده و نیاز است تمامی جوانب همچون هزینههای پنهان را در نظر گرفت که این موضع تغییر و ارتقاع فرهنگ سازمانی را نیز شامل میشود.