بازار سرمایه و پیچیدگیهای آن/ پارادایم بخشینگر حلال موانع تحلیل
بازار سرمایه از آن دسته سیستمهای پیچیده است که به اشکال نامتقارن و جداگانهای، بدون کنترل مرکزی همزمان بطور پیوسته با یکدیگر در ارتباط هستند و کل مجموعه کارکرد و سازماندهی ای بزرگتر و متفاوت تر از جمع ترکیب اجزای آن دارد. اما برای گذر از این پیچیدگی چه باید کرد؟
به گزارش بورس امروز؛ سیستم پیچیده معرف پارادایم پیچیدگی است که عناصر سازنده آن تشکیل شبکه ای را می دهند که اجزاء شبکه دارای برهم کنش هستند و از اندیشه کل نگر بهره می گیرند. پارادایم کلاسیک که بخشی نگر است، بر این فرض استوار است که اگر اجزاء سیستمی را دقیقاً شناسایی کنیم و از عمل کرد آن اطلاع یابیم، قادر خواهیم بود به خواص کلی پدیده و سیستم دست یابیم.
مطالعات کیهان شناسی، ساختارهای بی نظم در مواد، زیست شناسی، جامعه شناسی و اقتصاد محدودیت کاربرد این مسئله در مقالات و کتب متعدد را به نمایش گذاشته اند.
بعبارت دیگر سیستمهای پیچیده اجزای ناهمسان و متفاوتی دارند که به اشکال نامتقارن و جداگانه ای و بدون کنترل مرکزی همزمان بطور پیوسته با یکدیگر در ارتباط بوده و خودسازمانده هستند و کل مجموعه کارکرد و سازماندهی ای بزرگتر و متفاوت تر از جمع ترکیب اجزای آن است و شاهد نوپدیدگی خواهیم بود که با سایر پدیده ها و مجموعه های دیگر در تعامل است.
بازار سرمایه نیز که متشکل از بیش از هفتصد شرکت و سی صنعت است و در کنار خود انواع صندوق ها و اوراق ها را شامل می شود یک نمونه از سیستم پیچیده با اوصاف فوق می باشد.
این سیستم خودسازمان دهنده در مقابل تصمیمات دیگر عوامل مداخله گر واکنشهایی داشته و خواهد داشت که برآورد تاثیر ابعاد آن در ابتدای مسیر برای سیاستگذار و تصمیم گیر قابل انجام نیست.
عدم امکان برآورد تاثیر پیامدها در مورد تصمیماتی که تکانه های شدیدتری به اجزا و روابط متغیرها وارد می نمایند بیشتر خود را نشان می دهد.
نمی توان در درون یک سیستم پیچیده با روابط غیرخطی یک بخش یا رابطه یا عنصر را از دیگر اجزا و روابط جدا نمود و آثار این رفتار را ایزوله تصور کرد. در این موارد سیستمها به شکل نمایی رشد یا نزول یافته و واکنش هایی فراتر از تصور اولیه سیاستگذار و تصمیم گیر خواهند داشت.
در حالت روابط این شبکه ها با یکدیگر است که اهمیت فزونی خواهد داشت و تعیین کننده می نماید. این مقدمه طولانی ارائه دهنده یک تصویر از بازار سرمایه کشورمان است که تقریباً بهترین و شفاف ترین و کاراترین شرکتهای کشور را در خود جای داده اشت و اغلب نهادها و فعالان آن هر روزه توسط مسئولین امر نظاره می شوند و مجوزهای مختلفی را نیز کسب نموده اند.
هنگامیکه سیاستگذار تصمیمات خلق الساعه غیرمدنی خود را بر بازار تحمیل می کند آثار خارج از برآوردی به کل سیستم تحمیل می نماید که طبق تجربه اخیر اولین پیاند آن سست شدن عنصر اعتماد به بازار سرمایه کشور و خروج مکرر منابع از بازار می باشد.
بعبارت دیگر، بازاری که پتانسیل ایجاد سود انباشته و انجام انواع طرحهای توسعه ای را دارد و علاوه بر تخصیص بهینه منابع ظرفیت کسب روزانه مالیات برای دولت داشته و امکان ایجاد اشتغال پایدار برای اقشار تحصیلکرده و با مهارت را در سرتاسر کشور دارد زمین بازی را به بازارهای موازی غیرمولد و غیرشفاف واگذار می کند.
می بایست به مسئولین امر یادآور شد که در صورت رفتار مناسب با این سیستم پیچیده می توان از فواید متعدد آن در سالی که به نام مهار تورم و رشد تولید نامگذاری شده است بهره مند گردید.
کسب منظم مالیات با نقدشوندگی بالا از حجم معاملات در هر روز کاری، کسب منابع جهت اجرایی نمودن طرحهای تولید و در نتیجه افزایش اشتغال نه تنها در مراکز استانها که در سرتاسر کشور، قابلیت ردیابی منابع و شفافیت عملکرد شرکتها و برگزاری مجامع سالانه و اظهار نظر حسابرس و بازرس در خصوص عملکرد و قانونمندی مدیران و شرکتها، توسعه صادرات و تقویت زیربناهای تولیدی کشور و… از جمله مزایای رفتار مناسب با سیستم پیچیده بازار سرمایه می باشد. از طرف دیگر شایسته توجه است که اگر روند واکنشهای نمایی منفی بازار تشدید گردد تغییر ریل حرکتی آن اگر نگوییم ناممکن که حداقل در کوتاه مدت دو سه ساله نیازمندی هوشمندی بسیار خواهد بود و برکات قابل دستیابی آن از دسترس تصمیم گیر خارج خواهد شد.
حمید خیل نژاد – مدرس دانشگاه