بازدهی یا سود نقدی!
به گزارش بورس امروز؛ از تجربه مجامع اخیر اینگونه برداشت می شود که برخی از سهامداران که اتفاقاً صدای بلندتری در مجامع نیز دارند ذره بین خود را غالباً تنها بر سود نقدی و درصد سود توزیعی شرکت متمرکز کرده و کلیت عایدی خود را در این امر خلاصه می نمایند. تا پیش از اصلاح […]
به گزارش بورس امروز؛ از تجربه مجامع اخیر اینگونه برداشت می شود که برخی از سهامداران که اتفاقاً صدای بلندتری در مجامع نیز دارند ذره بین خود را غالباً تنها بر سود نقدی و درصد سود توزیعی شرکت متمرکز کرده و کلیت عایدی خود را در این امر خلاصه می نمایند.
تا پیش از اصلاح اساسنامه ناشران ثبت شده نزد سازمان بورس که حداکثر زمان واریز سود نقدی شرکتهای بورسی پس از تصمیم مجمع عمومی را از هشت ماه به چهار ماه کاهش داد، شرکتها در عمل از حداکثر مهلت قانونی استفاده کرده و سودهای توزیعی را در آخرین روزها و فرصتهای قانونی به حساب سهامداران واریز مینمودند.
در بازارها و کسب و کارها هدف مدیریت مالی حداکثرسازی ثروت سهامداران است و این امر از محل نوسان قیمت سهام و نیز سود نقدی توزیعی نصیب سرمایه گذاران می گردد.
برخی شرکتهای بالغ بطور مثال در صنایع سیمان و پتروشیمی به دلیل نداشتن طرح های توسعه و یا ثبات در سهم بازار و ویژگیهای صنعت، امکان تقسیم سود نقدی بالایی دارند، لکن در برخی صنایع مانند بانکها و خدمات مالی (تامین سرمایه ها و بیمه ها و ..) خروج نقدینگی از شرکت به شدت بر قدرت رقابت آنها تاثیر منفی خواهد داشت.
بانکها، تامین سرمایه ها و بیمه ها با افزایش سرمایه از محل سود انباشت شده و انواع ذخایر امکان تقویت نسبت کفایت سرمایه و نرخ توانگری مالی خود را خواهند داشت.
این تصمیم سرمایه گذاری و رفتار مالی در میان مدت و بلندمدت می تواند قدرت سودآوری و افزایش ثروت سهامداران را در قالب افزایش قیمت سهام و نیز اعطای سهام جایزه به سرمایهگذاران تبلور یابد.
از طرف دیگر، اگر سهامداران عمده و مدیران شرکت در مجامع جهت اقناع سهامدارنی که به خروج نقدینگی از شرکت تمرکز دارند رضایت دهند، با افزایش بازدهی همان سرمایهگذاران در دوره های بلندتر دچار محدویتهای نقدینگی و هزینه های مالی خواهند شد.
همچنین، توجه صرف برخی سهامداران در مجامع بر توزیع سود نقدی بالا قربانی نمودن سهم بازار و قدرت خلق سود شرکت در بلندمدت می باشد.
نکته دیگر اینکه در صورت توجه به معادله؛ سود نقدی + رشد قیمت سهم (و افزایش تعداد سهام ناشی از افزایش سرمایه از محل اندوخته و ها و سود انباشته) = نرخ بازدهی ، شرکت پتانسیل توسعه را در صورت تقسیم حداقلی DPS در مجموعه خود حفظ خواهد نمود.
برای سرمایه گذاران کسب نرخ مناسبی از نوسان مثبت قیمت سهم با تقسیم کمتر سود نقدی که در نهایت جریان سرمایه در گردش شرکت را مختل نکند، به صرفه تر خواهد بود.
همچنین، این رویه در پوشش ریسک شرکت و سهامداران نیز عاقلانه تر می نماید زیرا در یک منظر هزینه تامین مالی کمتری به طرحهای در حال اجرا تحمیل می نماید و از سوی دیگر قوه شرکت در افزایش سهم بازار و سرمایه گذاری در حوزه های نوآوری، خلاقیت و تحقیق و توسعه را تقویت می نماید.
می دانیم که ورشکستی نه به معنای نبود دارایی که به معنای نبود نقدینگی در شرکت است و خروج سالانه نقدینگی لازم از چرخه تصمیمگیری مدیران شرکت سرمایه پذیر، آثار نامطلوبی به همراه خواهد داشت و در تضاد با هدف غایی مدیریت مالی و سرمایهگذاری است.
به بیان دیگر، برای سهامداران کسب نرخ بازدهی متناسب با ریسک قابل تحمل و در عین حال داشتن چشم انداز مثبت از عملیات یک شرکت ملاک تصمیم گیری و مشارکت فعالانه موثر در تصمیمات می باشد و نه دریافت نرخ بالایی از سود نقدی (DPS/EPS) و خروج نقدینگی از شرکت و تضعیف آن در مقابل رقبا و صنعت.
با اینحال برخی سهامداران حقیقی و حقوقی بر شناسایی و دریافت سود نقدی تاکید ویژه ای دارند که در این حوزه نیز بررسی و ورود به صنایع و شرکتهای بالغ می بایست مورد نظر باشد.
بعبارت دیگر، حتی برای این اشخاص نیز چینش بهینه پرتفوی می بایست با توجه به میزان تمایل به سود نقدی ادواری تنظیم گردد و چولگی به سمت دریافت سود نقدی مرتفع گردد.