روابط عمومی یا یک تجربه زیست شده
به گزارش بورس امروز؛ روابط عمومی در سازمان ها وظیفه توسعه و بسط روابط مدیریت سازمان با مخاطبان و ذینفعان را به عهده دارد. مخاطبان و ذینفعان شامل کارکنان سازمان، مشتریان، خدمات دهندگان و خدمات گیرندگان، شرکاء، رقبا و … می شوند. فعالین حوزه روابط عمومی برای استقرار و توسعه ارتباط پایدار نیاز به داشتن ارکانی […]
به گزارش بورس امروز؛ روابط عمومی در سازمان ها وظیفه توسعه و بسط روابط مدیریت سازمان با مخاطبان و ذینفعان را به عهده دارد. مخاطبان و ذینفعان شامل کارکنان سازمان، مشتریان، خدمات دهندگان و خدمات گیرندگان، شرکاء، رقبا و … می شوند. فعالین حوزه روابط عمومی برای استقرار و توسعه ارتباط پایدار نیاز به داشتن ارکانی همچون شفافیت، تحلیل، تسلط به علوم اجتماعی و انسانی، استقلال در پردازش و تحلیل، عدم وابستگی به جریان یا فرد خاص و .. دارد تا بتواند در دنیای اطلاعات برای هر گروه از مخاطبان یک ارتباط سفارش سازی شده برقرار نماید.
متخصص روابط عمومی باید بتواند خط مشی سازمان را با روایتهای مختلف برای مخاطب روایت نماید و متقابلاً باید روایتهای مختلف را که از سوی مخاطبین دریافت می نماید، تحلیل نماید و بازخورد آن را در قالب گزارش یا ایده و یپشنهاد، به مدیریت سازمان ارائه دهد.
روابط عمومی ها در ایران هنوز در جایگاه واقعی خود قرار نگرفته اند و دلیل آن عدم تعریف جامع و مانع از وظایف روابط عمومی با در نظر گرفتن شرایط اجتماعی، سیاسی اقتصادی و … در سطح ملی و بین المللی است. پس از ارائه یک تعریف درست و دقیق از وظایف روابط عمومی، می توان ۲ چالش عمده روابط عمومی را به صورت زیر بر شمرد:
۱- نوع نگاه عالیترین مقام سازمان به نقش و جایگاه روابط عمومی: روابط عمومی بایستی در مقام یک مشاور و تحلیلگر در کنار مدیریت سازمان باشد. در حقیقت نقش حلقه واسط مدیریت و مخاطبین باشند. بدیهی است هر چه این حلقه محکم تر باشد، ارتباط قوی تری برقرار خواهد بود
و هر چه که ضعیف تر باشد، ارتباط بین مدیریت و مخاطبین سست تر است. نگاه به روابط عمومی به عنوان یک واحد تشریفاتی و تبلیغاتی از سوی مدیریت، باعث از دست رفتن پتانسیل بالقوه اطلاعاتی و ارتباطی سازمان می شود.
۲- عدم برخورداری از آموزشهای لازم و ضروری: یک فعال حوزه روابط عمومی بایستی تسلط کافی به علوم اجتماعی، انسانی و ارتباطی داشته باشد و به ابزار و روشهای این حوزه اشراف کامل داشته باشد. اما متأسفانه به نظر می رسد فعالین این حوزه اکثرا از بینش و تربیت لازم در امر روابط عمومی برخوردار نبوده و خود عاملی بر بی اعتمادی و افت جایگاه روابط عمومی ها می گردند. روابط عمومی یک علم یا دانش نیست بلکه یک تجربه زیسته شده است. یعنی آنکه یک فعال حوزه روابط عمومی باید فرهنگ روابط عمومی و ارتباطات را داشته باشد وبا آن رشد کرده باشد و با عشق و علاقه، بدون وقفه و شبانه روزی به کمک ابزارهای موجود و به کمک علوم اجتماعی، انسانی و رفتاری، به خلق ایده ها، پیش بینی و آینده نگری، ایجاد و یا تغییر نگرشها اهتمام ورزد.
امیدواریم تا فعالین و بزرگان حوزه روابط عمومی، با ایجاد مراکز قوی و پویا، اولاً به انتقال علوم و تجارب خود و دوم جایگاه رفیع این حوزه را در سطح ملی و بین المللی تثبیت و ارتقاءنمایند. بدون شک ارتقاء و توسعه ارتباطات در هر سطحی، رسیدن به اهداف سازمان را سریعتر و آسانتر خواهد نمود.