اوت باشگاه ها در زمین خصوصی سازی
به موجب سیاست های ابلاغی اصل ۴۴ در سال ۱۳۸۷ بر اساس اولویت بورس، مزایده و مذاکره برای واگذاری باشگاه های ورزشی پرسپولیس و استقلال در نظر گرفته شد. برخورداری این باشگاه ها از زیان انباشته بالا و عدم برخورداری از صورت های مالی شفاف قابل ارائه، راه را بر این باشگاه ها برای ورود به بازار دوم فرابورس بست و در نهایت تنها موفق به راه یابی به بازار پایه فرابورس شدند. ضمن آنکه واگذاری از طریق مزایده و مذاکره هم قاعدتا می تواند خارج از بازار بورس صورت پذیرد.
به گزارش بورس امروز، اما در مورد دو باشگاه ورزشی پرسپولیس و استقلال سهامی واگذار نشده است و تنها امر صورت گرفته در مورد این باشگاه ها افزایش سرمایه از طریق بازار سرمایه بوده است و هیچ سهمی از آنها واگذار نشده است. به موجب این قانون و درپی ابلاغیه سیاست های اصل ۴۴ در سال ۱۳۸۷، دو گروه شرکت وجود داشت: گروه ۲ به عنوان سطر اصل ۴۴ شامل شرکت های ذوب آهن، فولاد مبارکه، مس، مخابرات می شدند.
باشگاه های استقلال و پرسپولیس با قرار داشتن در گروه یک نیز باید طبق قانون طی مدت زمان مشخصی یعنی تا سال ۱۳۹۱ واگذار می گردیدند. اما با مصوبه دیگری، این باشگاه ها وارد گروه ۲ شدند تا به این واسطه طبق قانون اصل ۴۴ وگذاری آنها تا سال ۱۳۹۳ واگذار می شدند. شاید حذف این دو باشگاه ورزشی از لیگ قهرمانان آسیا فشار مضاعفی را ایجاد نموده باشد ولی دلیل اصلی آن واگذاری این باشگاه های ورزشی الزامات قانونی بوده است. با توجه به عدم شفافیت این باشگاه ها، به رغم پذیره نویسی و افزایش سرمایه، نمی توان آینده ای را برای این باشگاه ها از منظر سودآوری متصور گردید.
چرا که منبع درآمدی این باشگاه ها و هزینه کرد آنها مشخص نیست. در دنیا سه منبع اصلی برای کسب درآمد باشگاه ها وجود دارد که عمده ترین آن حق پخش است. در باشگاه های انگلیس رده پایین ترین تیم نیز از درآمد حق پخش برخوردار است این درحالیست که در کشور ما چنین چیزی وجود ندارد. درآمدهای اسپانسرها و حامیان مالی و فروش بلیط و فروش کالاهای هواداری از دیگر درآمدهای باشگاه های ورزشی محسوب می شوند. در ایران بلیط ها در حداقل قیمت ارائه می گردند و تماشاچیان نیز کم هستند.
در باشگاه های انگلیس غیر از دوره کرونا اصولا ۱۰۰ درصد ظرفیت ورزشگاه ها همیشه پر بوده است و بلیط ها به صورت فصلی فروخته می شوند. در نتیجه در ایران نمی توان چشم انداز درآمدی و سوداوری ای را برای این باشگاه ها متصور بود. با توجه به چالش های موجود، علاوه بر عدم وجود چشم اندازی برای سودآوری این باشگاه ها و درآمد برای این باشگاه ها، مجموعه خصوصی توانمندی هم برای خریداری این باشگاه ها وجود ندارد. اگرچه ممکن است که دارایی این باشگاه ها زیاد باشد اما این دارایی منجر به درآمد نخواهد شد.
ضمن آنکه انتظارات مالک در کسب سود با انتظارات هواداران مغایرت دارد که با خصوصی سازی باشگاه ها امکان ایجاد این تضاد منافع وجود دارد. دو باشگاه پرسپولیس و استقلال برای دولت از منظر سیاسی، اجتماعی بسیار اهمیت دارند و دولت نیز حاضر نیست به راحتی این باشگاه ها را واگذار کند. اهمیت این باشگاه ها را می توان به عدم واگذاری این باشگاه ها طی ۸ سال گذشته ( در پی الزام به واگذاری تا سال ۱۳۹۳) دریافت.