نقشه راه، نقشه گنج معدن
به گزارش بورس امروز، در واقع نبود استراتژی منسجم و قوانین کاربردی و مقررات و الزامات منطقهای و محلی، که عمدتا از نداشتن نقشه راه و تدوین قوانین همهشمول که بتواند ضمن تامین منافع بهرهبردار، به نظامات حقوق درآمدی دولت، مالیات متناسب، انتظارات محیط زیستی و مردم منطقه و همچنین توقعات معقول تامین اجتماعی و […]
به گزارش بورس امروز، در واقع نبود استراتژی منسجم و قوانین کاربردی و مقررات و الزامات منطقهای و محلی، که عمدتا از نداشتن نقشه راه و تدوین قوانین همهشمول که بتواند ضمن تامین منافع بهرهبردار، به نظامات حقوق درآمدی دولت، مالیات متناسب، انتظارات محیط زیستی و مردم منطقه و همچنین توقعات معقول تامین اجتماعی و سایر ذینفعان ملی ناشی میشود، موجب شده تا حوزه معدن به عنوان یکی از مزیتهای نسبی اقتصاد کشور، ناکارآمد معرفی شده، رانتخوارانه و چپاولگرایانه و وابسته به طبقه ذینفوذ در اذهان عمومی جلوه کند و همزمان با تورم شدید موجود در کشور و کاهش درآمد سرانه مردم، سیاستگذاران نیز نسبت به تدوین درست نقشه راه، کاهلی کنند.
به عبارت بهتر یک معدن فعال به دلیل شناخته نشدن اهمیت اقتصادی و راهبردیهای زیربنایی در صنعت و اقتصاد منطقهای، هیچگاه به اندازه یک کارخانه خودروسازی، یک مرکز خرید بزرگ، یک واحد مواد غذایی، دارویی یا حتی یک مزرعه کشاورزی نظرهای مثبت را به خود جلب نمیکند و اگر حمل و نقل مواد معدنی نیز با شکل و شمایل ناصحیح و خطرآفرین نیز در بین اهالی منطقه و جادهها خودنمایی کند، قطعا با انتقادات شدیدی در موجودیت روبرو است. وقتی بهرهبرداری از یک معدن با تکنولوژیهای کهنه و فرسوده داخلی با آلودگیهای ظاهری، ریسکهای متنوع عملیاتی، سهم غیر قابل پذیرش مصرف آب و انرژی برای مردم، را با یک معدن در کشورهای پیشرفته در این حوزه مقایسه کنیم، بی شک اولین چیزی که نظرها را به خود جلب میکند، ولنگاری در فرآیندهای بهرهبرداری است که ناشی از همان نداشتن نقشهراه کوتاهمدت، میانمدت و بلند مدت است.
این در حالی است که مهمترین نقش معادن در کشور تامین مواد اولیه شرکتهای بزرگ به ویژه درحوزه فولاد و صنایع متنوع داخلی از جمله صنایع عمرانی است که قرار است تا افق ۱۴۰۴ حجم تولید سنگ آهن باید تا ۵۵ میلیون تن برسد که البته همچنان خرما بر نخیل است. ایران کشوری است که میزان ذخایر آن مشخص نیست اما با همین ذخایر فعلی بر اساس برنامه پنجم حداقل باید سالی ۵۰۰ میلیون تن برداشت صورت گیرد.این در حالی است که ۷ درصد ذخایر معدنی جهان در ایران وجود دارد.
آنچه که بیش از هرچیز در چالشها و مشکلات مطرح شده از سوی فعالان این صعنت و دستاندرکاران معدن میشنویم به طور مشترک به سه سال گذشت معطوف میشود واز این رو لازم است تا تشدید بحران تحریمهای غرب از ابتدای سال ۱۳۹۷ بر اقتصاد کشور را خاطرنشان کرد. شوک دلار جهش یافته از سطح ۳۴۰۰ تومان تا ارقام کنونی و تورم ۴۰ درصدی این سالها دقیقا همان چیزی است که علاوه بر بر قطع واردات فناوری و ابزار نوین و آلات دقیق اکتشاف و استخراج، نرخ خدمات و نیروی انسانی در این حوزه را به عنوان یکی از پارامترهای تعیین کننده در هزینهفایده فعالیتهای معدنی برجستهتر کرده و به عنوان تنگنای مشترک همه شاخههای صنعت باید برای حل آن مشارکت فرابخشی داشت.
واقعیت مهم دیگر این صنعت همانند سایر بخشهای درگیر با تورم انباشته و انتظارات تورمی، نبود شفافیت است. دیگر آنکه برخی از هزینههای اکتشاف معادن باید به عنوان سرمایهگذاری در این صنعت منظور شود تا در کنار بخش صنعت به ارزیابی دقیقتری از نقش مهم معدن دست یافت. اینکه متوسط عمق اکتشاف معادن در ایران ۲۰ متر و متوسط جهانی ۱۵۰ متر است را البته باید به نداشتن ابزارهای نوین هم مربوط دانست.
در میان اتهاماتی که متوجه بخش صنعت شده خام فروشی است. با این که ایران در کمربند معدنی جهان ایستاده، از ۱۱۷ پهنه معدنی با وسعتی برابر یکچهارم وسعت کشور، فقط در سطح تقریبا ۳۰ درصد اکتشافات نظاممند انجام شده و برخی به دلیل هزیههای سنگین فرآوری و نبود فناوری مناسب، مزیت نسبی کشور در این حوزه را زیر سوال میبرند که دلیل این امر نداشتن شناخت و آگاهی کافی از بازارهای هدف برای تولیدات داخلی پاییندستی یا عدم توانایی مشارکت عمرانی و اقتصادی و تجاری با کشورهای نیازمند به این تولیدات است به همین دلیل آسانترین راه حل خام فروشی است که البته بهانه خوبی نیست.
قطع ارتباط بانکی و مشکلات بازرگانی از یک سو و نبود ارتباطات بازرگانی و غفلت از نمایشگاههای بینالمللی را باید از دیگر چالشهای موجود دانست.
تورم بالا، عدم ثبات و پیشبینی ناپذیری متغیرهای اقتصادی و قوانین و مقررات، ظرفیت خالی و غیرفعال بودن بخش قابل توجهی از کسب وکارها، عدم توازن توزیع ارزش افزوده در زنجیرههای تولید و بین رشته فعالیتها، پایین بوده بهرهوری، پیروی قیمتهای داخلی از ارزهای خارجی، چند نرخی بودن ارز، نامناسب بودن ترکیب و تنوع محصولات صادراتی و سهم قابل توجه تجارت غیررسمی و قاچاق از جمله مشکلات این بخش است.
موارد دیگری همچون توزیع نامتوازن سود و ارزش افزوده در فعالیت های اقتصادی، محدودیت در زیرساختها نظیر برق، گاز، آب، ضعف شدید در تأمین نقدینگی تولید و صادرات، بازدهی بالای بازارهای غیر مولد و هدایت نقدینگی به این بازارها، عدم توازن سرمایهگذاری در رشته فعالیتها و مناطق، پایین بودن سطح تحقیق و توسعه در فعالیتهای تولیدی و همچنین سازماندهی نامناسب و تغییرات مدیریتی بسیار زیاد در وزارت صنعت، معدن و تجارت، از جمله مشکلات این بخش محسوب میشوند.