بورس از مسیر تولید، مانع زدایی می کند!
قرن ۱۵ تولید از صنایع دستی به صنایع ماشینی میل کرد در برهه ای انقلاب صنعتی رخ داد محصولات حالا بیش از نیاز جامعه بود بنابراین به فکر مبادله افتادند برای مبادله حمل و نقل لازم بود، چرخ نداشتند و حمل و نقل سخت بود سکان هم نداشتند. در تاریخ ذکر شده این دو را […]
قرن ۱۵ تولید از صنایع دستی به صنایع ماشینی میل کرد در برهه ای انقلاب صنعتی رخ داد محصولات حالا بیش از نیاز جامعه بود بنابراین به فکر مبادله افتادند برای مبادله حمل و نقل لازم بود، چرخ نداشتند و حمل و نقل سخت بود سکان هم نداشتند. در تاریخ ذکر شده این دو را از شرق به عاریت گرفتند با چرخدار شدن وسیله ها و ساخت وسایل نقلیه از یک طرف و سکان برای دور زدن اقیانوس ها و رسیدن به هندوستان و خاورمیانه از طرف دیگر دو موهبت داشت – قبل از سکان، دریانوردی بر اساس باد موافق بود تا باد در جریان بود مستقیم جلو می رفتند و منتظر می ماندند باد مخالف بوزد تا به مبدا برگردند-. آن دو موهبت عبارت بود از: یکی منابع و ماده اولیه لازم برای تولید، یعنی چیزی که کشورهای جهان سوم تولید می کردند ولی خود مصرف نمی کردند و دوم بازارهای جدید برای محصولاتی که اروپایی ها تولید می کردند ولی خود، مصرف نمی کردند- در این برهه تاریخی اروپای غربی در یک موقعیت طلایی قرار می گیرد؛ منابع ارزان و رقابتی کشورهای جهان سوم و محصولات گران و بی رقیب ساخت خودشان. بدین ترتیب آنها با بازار های جدید و بکری روبرو بودند به طوری که هر چه تولید می کردند ، می توانستند به فروش برسانند در این میان یک مشکل داشتند. اروپای غربی گرچه تولیدش رونق داشت ولی می توانستند فقط بازار داخلی را تامین کنند چون توان تولیدشان محدود بود و برای گسترش تولید نیاز به سرمایه داشتند، خودشان هر چه داشتند در اقتصادشان می چرخید. سرمایه کجا بود؟ در شرق! جایی که انگلستان یک کیلو طلای هند را درقبال یک کیلو پارچه زرق و برق دار می توانست مبادله کند بدین شکل ثروت شرق به غرب منتقل شد، غرب عرب شد و شرق هم شرق ماند چون ثروت، قدرت آورد و قدرت، حافظ ثروت شان شد .
اما جریان توسعه ای که از اروپا شروع شده بود بدون مداخله اروپایی ها دیر یا زود به شرق می رسید آنگاه اگر قرار باشد این کشورها هم مثل اروپایی ها خوداتکا شوند اروپایی ها درآمدشان از کجا باشد؟ مگر جان می نارد کینز نگفته بود درآمد انها، ناشی از هزینه هایی ست که مصرف کنندگان می پردازند پس عقب نگه داشتن کشورها شروع شد و آنها را وارد نظریه های توسعه ای کردند بعد از چرخه سی ساله، گفتند نسخه قبلی توسعه یعنی نظریات کلاسیک اشکال داشت مطالعه کردیم و اصلاح کردیم نسخه مارکسیسم کلاسیک و سپس کینزی گرایی و پس از آن نوسازی و بعد ساختارگرایی و سپس وابستگی، و متاخر تر از ان، نئولیبرالیزم، و بعد نظریات توسعه پایدار، توسعه قومی جنسیت و توسعه تا به نظریه های پست کالونیسم ختم شد ولی هنوز که هنوز است کشورهای پیشرفتی نداشته اند چون قرار نیست پیشرفت (مدرنیته)را تجربه کنند فقط می توانند از محصولات پیشرفت(مدرنیزاسیون) برخوردار باشند و ما به ازای آن به تقسیم اجتماعی و جهانی کار یعنی تامین منابع مورد نیاز نظام سرمایه مشغول و پایبند باشند و آنها نیز مایحتاج این گروه را تامین خواهند کرد
کشورهای خواهان توسعه، وقتی پس از تجربه سلسله نظریه های توسعه به جایی نرسیدند و متوجه شدند که اروپای غربی عکس خودشان را، به آنها نشان داده اند و گفته اند برای توسعه یافتن باید این مسیر را طی کنید و آنها را وارد دو قطبی سنت و مدرنیزم کرده اند با پیشگامی، اندیشمندانی چون ادوارد سعید شرق شناس، هومی بابا، اسپیواک، آرتور اسکوبار، نظریه های پسا توسعه ، پسااستعماری و پست کالونیسم را پی ریزی کردند و معتقد بودند باید با استعمار به زبان استعمار سخن گفت چون توسعه شکست خورده است.
در ایران نیز پیشرو نظریه های پسااستعماری و پسا توسعه ای حضرت آیت الله خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی ایران است که او را می توان یکی از جامعه شناسان مبرز و به نام، عصر حاضر نام برد که به شدت و به درستی معتقد است گفتمان توسعه غربی شکست خورده است و قرار نیست همه کشورها از جمله ایران، برای توسعه یافتگی درمسیری پا بگذارد که انتهای آن امریکایی شدن باشد بنابراین به توجه به بار معنایی توسعه، نسبت به بکار بردن آن هشدار می دهد و خود از واژه پیشرفت سود می برد و بر این اساس، الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت کشور را ابلاغ و راهبردهای آن را به عنوان شعار سال، اعلان عمومی می کند با این هدف که هر سال با آن شعار ، فعالیت های اقتصای شکل اجتماعی نیز بگیرد و کشور در مسیر پیش رفت، شتاب و سرعت مناسب تری بگیرد.
در ۱۲ سال اخیر اتکای شعارهای سال، بر مساله استراتژیک «تولید» است زیرا بر اساس واقعیت های اقتصادی، وقتی تولید حرکت کتد؛ رونق گیرد، به جهش برسد آنگاه آن کشور می تواند ثروت افرینی کند و بدین طریق جایگاه و پایگاه مهمی در اوردگاه های جهانی از آن خود کند و نظامش که داعیه جهانی دارد با طی کردن مراحل دولت و حکومت اسلامی به تمدن اسلامی برسد. اما واقعیت این است که تولید، سرمایه می خواهد، سرمایه هم؛ فقط اقتصادی نیست سرمایه اجتماعی که ز مولفه هایش اعتماد اجتماعی و دیگری مشارکت اجتماعی است هم در جریان یافتن تولید نقش پرقدرتی دارد. اگر این سرمایه ها جذب شود یکی از مهم ترین راه های به حرکت در آوردن چرخه تولید، اتفاق افتاده است زیرا تمامی پیشرفت ها از انباشت سرمایه شروع می شود. بدین ترتیب که جذب پساندازهای راکد و سوق دادن آنها به واحدهای تولیدی، بنگاهها و شرکتهای اقتصادی، سبب انباشته سرمایه می شود و بر اساس اصل هم افزایی دارای چنان قدرتی می شود که می تواند چرخ اقتصاد ملی را به حرکت در آورد و از عایدی آن همه افراد جامعه را برخوردار نماید. بهینه کردن گردش مالی و هدایت آنها بهسوی بخشهای مولد اقتصادی از طریق ایجاد رغبت در افراد، برای سرمایهگذاری در بورس بر اساس ارای و اندیشه های اجتماعی آیت الله سید علی خامنه ای(دام عزه)، بورس به مثابه مدخلی بود که جویبارهای کم رمق و کم قدرت می توانستند با پیوستن به هم، رودخانه های پرقدرتی را تشکیل دهند که چرخ اقتصاد و تولید را به حرکت درآورد بویژه که سال ۱۴۰۰ سال«پشتیبانی ها و مانع زدایی ها» از مسیر تولید اعلام شد سالی که بورس با کسب اطلاعات از پروژههای مختلف، اختصاص منابع به پروژههای مختلف را می توانست بهبود بخشد. اگر بازار سهام شرایطی را فراهم کرده بود که اطلاعات مورد نیاز بهراحتی و به درستی، در اختیار سرمایهگذار قرار می گرفت تا سرمایهگذار با اطمینان بیشتری سرمایهگذاری کند چون نهاد بورس به دلیل اینکه ، شرکتها را بهتر و قویتر کنترل میکند، میتواند منافع مشترکی بین مالکان شرکتهای سرمایه پذیر و سهامداران ایجاد کند. تمام این موارد کمک میکرد که افراد به فکر استفاده و کسب سود از پساندازهای خود باشند و آنها را درجایی مناسب سرمایهگذاری کنند، درنتیجه بورس نیز با جمعآوری سرمایههای خرد سبب رشد اقتصادی میشد. در این مسیر ثروت آفرینی ملی اتفاق می افتاد ثروتی که هم منافعش به سرمایه گذاران خرد می رسید و هم جامعه سهمی موثری از آن می برد. در این راه نام گذاری سال ها به نام تولید و حمایت از کالای ایرانی و ترویج حمیت وطنی نسبت به تولید و کالای داخلی، برای رونق و جهش تولید از یک طرف و راهبردهای پایه ای مقاوم سازی اقتصاد ملی برای خود اتکایی جملگی و البته هوشمندانه بر یک هدف یعنی «پیشرفت» متمرکز بودند.
حال سوال این است مگر کشورهای پیشرفته از مسیر بورس به پیشرفت رسیدند؟ وافعیت این است که بورس محصول مدرنتیه است نه عامل آن، بواقع بورس نمادی از مدرنیزاسیون به شمار می آید که مهمترین کارکردش برای کشورهای در حال پیشرفت می تواند ایفای نقش جلب و جذب سرمایه های راکد و هدایت آن به سمت تولید باشد بواقع قبله نمای اقتصاد کشورها باشد زیرا پست کالونیسم یا پسا استعماری به این نتیجه رسید که بر اساس آموزه های ماکس وبر، نظام سرمایه داری یک بار اتفاق افتاده بود و قرار نبود تکرار شود اما بر اساس جامعه شناسی صوری زیمل، این امر می توانست به صورت دیگری تحقق یابد. زیمل معتقد است جنگ یک مطلق است ولی صورت های کثیر دارد جنگ بین دو برادر، دوشهر ، دو طایفه، دو ملت، دو قطب جهانی… لکن جنگ، جنگ است. کشورهای خواهان پیشرفت نیز به این بارو رسیدند که ثروت شان محدود است اما برای توان بخشی به آن باید ثروت های خرد، روی هم انباشته شوند تا با انباشت سرمایه ابتدا چرخ اقتصاد رونق گیرد و سپس بازارهای داخلی را با خود اتکایی اداره کنند و پس از آن اقدام به قطب سازی کنند ابتدا کشورهای دارای سبقه فرهنگی، سرزمینی و اقتصادی یا مشترک المنافع و سپس به عنوان قطب نوظهور وارد عرصه رقابت با قدرت های حاضر در تجارت جهانی شوند تا سهمی بیشتری را از ان خود کنند در این صورت قدرت، قدرت می آورد و آنها تبدیل به قطبی می شوند که برای سعادت مندی نوع بشر برنامه عملیاتی غیر از نظام های رایج در جهان یعنی سرمایه درای و کمونیستی دارند.
اما بورس ایران چرا به عنوان نماد بازار سرمایه، نتوانست نقش موتور محرکه پیشرفت را ایفا کند بر میگردد به اجرای نادرست و کج فهمی های آنی، استفاده ابزاری از بازار سرمایه برای تامین کسری بودجه،کنترل پایه پولی، رشد نقدینگی و در نهایت کنترل تورم، سبب شد بازاری که سمت و سوی سرمایه های خرد و کلان را متوجه خود کرده بود، به سوی ورشکستگی حرکت کند و اعتماد و مشارکت را بیش از سرمایه های اقتصادی از خود براند در حالی که می توانست و می تواند نقش محوری در پیشرفت را ایفا کند زیرا مطالعات مختلفی در زمینه اثر توسعه بورس بر رشد اقتصادی وجود دارد. اکثر مطالعات، وجود بازارهای بورس توسعه یافته را در ارتقای رشد اقتصادی، مفید و موثر می دانند. همچنین، اکثر مطالعات تایید می کنند که در بلند مدت، ارتباط دو طرفه ای میان رشد اقتصادی و توسعه بازار بورس وجود دارد. در کوتاه مدت در بعضی از کشورها، رشد اقتصادی منجر به توسعه بازار بورس شده است ولی ارتباط، یک طرفه و از سوی بورس بر رشد اقتصادی است و حتی ارتباط مثبتی بین رشد اقتصادی و شاخص های توسعه بازار بورس وجود دارد. ولی به علت عدم توسعه یافتگی بورس تهران، اثر آن بر رشد اقتصادی، کمتر شده است که با باز مهندسی و بازتعریف ساختار و قوانین آن، انتظار می رود در دوره جدید مدیریت این سازمان، سرمایه های اجتماعی و اقتصادی به سمت بازار سرمایه برگردد و راه را برای رشد و «پیشرفت اقتصادی» هموار سازد.