نگاهی به پارادایم تقسیم سود در ادبیات مالی و سرمایه گذاری
موسی احمدی،دکترای مدیریت مالی و تحلیلگر بازار سرمایه در رابطه با تقسیم سود در ادبیات مالی با خبرنگار بورس امروز به گفتگو پرداخت. احمدی گفت:یکی از مباحث مهم موجود در ادبیات مدیریت سرمایهگذاری، استراتژیهای انتخاب اوراق بهادار میباشد.یکی از استراتژیهایی که معمولاً جلب توجه میکند مربوط به انتخاب آن دسته از اوراق بهادار است که درآمدهای […]
موسی احمدی،دکترای مدیریت مالی و تحلیلگر بازار سرمایه در رابطه با تقسیم سود در ادبیات مالی با خبرنگار بورس امروز به گفتگو پرداخت.
احمدی گفت:یکی از مباحث مهم موجود در ادبیات مدیریت سرمایهگذاری، استراتژیهای انتخاب اوراق بهادار میباشد.یکی از استراتژیهایی که معمولاً جلب توجه میکند مربوط به انتخاب آن دسته از اوراق بهادار است که درآمدهای مستمری را عاید سهامدار نماید. این موضوع اغلب از طریق سرمایهگذاری در اوراق بهادار با درآمد ثابت مرسوم بوده است که درآمد پایینی را برای سرمایهگذاران درآمدمحور محقق ساخته و در مقایسه با سایر راه های درآمد زایی قابل توجه نبوده است.در این میان،تعداد زیادی از سهمهایی وجود دارند که با عنوان سهمهای با پرداخت سود مستمر شناخته میشوند.
وی افزود:توجه به این نکته ضروری است در عمده شرکتها اصل بر عدم تقسیم سود و استفاده از آن به عنوان رشد دهنده شرکت و در نتیجه آن رشد اقتصاد میباشد؛لذا همه شرکتها تمایلی به پرداخت سود ندارند و شرکتها با توجه به مرحله منحنی عمر خود، سیاستهای مختلفی در این زمینه اتخاذ میکنند. برخی از شرکتها سود عاید شده خود را در زمینه توسعه، بازپرداخت بدهیها و در برخی کشورها نیز بازخرید سهام خود مجدداً سرمایهگذاری می کنند. برخی از شرکتها نیز نسبت به تقسیم آن میان سهامداران خود اقدام میکنند و برخی از شرکتها نیز ترکیبی از راهبردهای فوق را اتخاذ میکنند.
احمدی خاطرنشان کرد:شرکتهای جوانتری که مشغول فعالیت در بازارهای در حال توسعه سریع میباشند تمایلی به تقسیم سود ندارند و بدنبال این موضوع هستند که تا حد امکان پول بیشتری را در زمینه پیشبرد رشد آتی شرکت مجدداً سرمایهگذاری نموده و زمینه رشد و توسعه بیشتر شرکت را فراهم نمایند.به عنوان مثال، این شرکتها میتوانند از این پولها برای آغاز پروژه جدید، خریداری داراییهای جدید،در برخی از کشورها بازخرید سهام شرکت و یا تملّک شرکتهای دیگر استفاده کنند.
تحلیلگر بازار سرمایه اشاره کرد:از سوی دیگر شرکتهای باثبات و در مرحله بلوغ نیز ممکن است از تقسیم سود امتناع ورزند؛ چراکه معتقدند از طریق سرمایهگذاری مجدد پول، قادر خواهند بود ارزش و قیمت سهام خود را افزایش دهند. به عنوان مثال در خصوص شرکت برکشایر نکته جالب توجه این است که این شرکت با توجه به توصیههای آقای وارن بافت که ریاست هیأت مدیره شرکت را برعهده دارد، تنها یکبار در سال ۱۹۶۷ تاکنون نسبت به تقسیم سود اقدام کرده و پس از آن سابقه تقسیم سود نداشته است؛ چراکه ایشان معتقد است شرکت قادر خواهد بود از طریق سرمایهگذاری مجدد سود حاصله، ارزش بیشتری را برای سهامداران خلق کند.
وی در ادامه گفت:معمولاً تقسیم سود از طریق شرکتهایی انجام میشود که قدیمی بوده و از سابقه طولانی مدتی برخوردارند و به اندازه خاصی از رشد رسیده و دیگر قادر به حفظ سطوح بالاتری از رشد نمی باشند. از اینرو این شرکتها تمایلی به حضور در صنایع با رشد سریع ندارند و به جای سرمایهگذاری مجدد پول، تمایل به پرداخت سود و ایجاد بازده برای سهامداران خود دارند.در دنیا،یکی از شاخصهایی که در خصوص شرکتهای تقسیمکننده سود مورد استفاده قرار میگیرد، عایدی تقسیم سود میباشد که از حاصل تقسیم سود سالیانه تقسیمی هر سهم بر قیمت آن بدست میآید.
احمدی تصریح کرد:از این رو افزایش یا کاهش قیمت سهم بر این نرخ بازده تأثیرگذار بوده و آن را تحت تأثیر قرار میدهد و در برخی بازارها، مرسوم است که یک سهم با نرخ بالا مثلاً ۲۰ درصد در تقسیم عایدی سهم را یک سرمایهگذاری پرریسک دانسته و معتقدند که میانگین این نرخ با توجه به صنعتی که شرکت مورد نظر در آن قرار دارد بین ۲ تا ۵ درصد است. لذا سرمایهگذارانی که بدنبال کسب جریانی از درآمد مستمر هستند،آن دسته از سهمهایی را که نرخ عایدی تقسیم سود بالاتری را در طیف بالا دارند انتخاب خواهد کرد. از اینرو شرکتهایی که از روند باثباتی در تقسیم سود در پنج، ده، پانزده یا بیست سال گذشته برخوردار بودهاند از احتمال بالاتری در استمرار این رفتار در آینده برخوردار خواهند بود.
وی اضافه کرد:از سوی دیگر،شرکتهای خوب بسیاری وجود دارند که سودهای خوبی را تقسیم و در عین حال با نرخ رشد خوبی هم رشد میکنند. به عنوان مثال میتوان شرکت جانسون اند جانسون را نام برد که هر ساله روند افزایشی در تقسیم سود داشته است.اگر شما سهام این شرکت را در سال ۱۹۶۳ خریداری نموده بودید، نرخ بازده تقسیم سود نسبت به سهم اولیه شما سالیانه ۱۲ درصد بوده است. ۳۰ سال بعد درآمد ناشی از تقسیم سود شما به تنهایی، بازده سالیانه ۴۸ درصد را نسبت به سهم اولیه نشان میداد.
تحلیل گر بازار سرمایه تاکید کرد:این موضوع نشان میدهد که صِرف سرمایهگذاری در سهامی با استراتژی تقسیم سود را نمیتوان به عنوان یک استراتژی کاملاً تدافعی و محافظهکارانه دانست؛ لذا یافتن شرکتهای مناسب برای سرمایهگذاری که از خصوصیات تقسیم سود مناسب در گذشته و آینده برخوردار باشد نیازمند مطالعات و بهرهگیری از تکنیکهای دقیق تحلیلگری است. برای این موضوع ابتدا میبایست روند تاریخی گذشته شرکت در تقسیم سود بررسی شده و در گام دوم تحلیلهای بنیادین در خصوص وضعیت آتی شرکت صورت پذیرد.
وی ادامه داد:باید در نظر داشت که تنها این موضوع که این شرکت معمولاً سود بالایی را تقسیم میکند نمیتواند ملاکی برای انتخاب آن به عنوان یک شرکت خوب برای سرمایهگذاری باشد؛چرا که این مبالغ از محل سود خالص شرکت پرداخت میشود و هر چه مبلغ بالاتری پرداخت شود به معنای باقیماندن مبلغ کمتری به عنوان سود انباشته است. مشکل در این جاست که پولی که میتوانست در شرکت مجدداً سرمایهگذاری شود، به منظور دستیابی به شاخص تقسیم سود بالا، بین سهامداران تقسیم میشود.
احمدی اشاره کرد:نکته مهم دیگر، پایداری تقسیم سود در این گونه شرکتهاست که از طریق انجام تحلیلهای بنیادین این شرکتها میسّر میشود.به عنوان قاعده سرانگشتی گفته میشود در انتخاب سهامی با درآمد تقسیم سود بهتر است سوالات زیر قبل از انتخاب آنها ارزیابی شود:آیا جزو ۲۵ درصد شرکتهای برتر پرداختکننده سود سالیانه است؟آیا این شرکت هر ساله سود پرداخت میکند و هیچگونه کاهش قابل ملاحظهای را در گذشته نداشته است؟آیا مبلغ سود تقسیمی هر سهم در طول سالهای گذشته روند افزایشی داشته است؟آیا این شرکت قادر است مبلغ سود تقسیمی مصوّب را از محل سود خالص خود پرداخت کند؟آیا بر اساس پیشبینی های رشد درآمدی آتی، شرکت قادر خواهد بود با همین نرخ نسبت به پرداخت سود تقسیمی به سهامداران اقدام کند؟
وی در انتها گفت:عدم توجه به موارد فوق می تواند منجر به مشکلاتی در عدم توانایی شرکتها در پرداخت مبلغ مصوّب سود تقسیمی و مشکلات مالی پیش رو در تأمین مالی فعالیتها بدلیل شرایط اقتصادی پیش رو و همچنین اختلافات احتمالی با سهامداران به دلیل انتظارات ناصواب تقسیم سود شود. از اینرو لازم است ضمن فرهنگسازی و ارتقاء سطح سواد مالی آحاد مردم، جایگاه شرکتها در رشد و توسعه اقتصادی شرکتها مورد توجه قرار گرفته و از طریق ارتقاء و بهبود شفافیت اطلاعاتی شرکتها و ارزیابی آنها در این خصوص و ارائه مشاورههای مالی و سرمایهگذاری به سرمایهگذاران، زمینهسازی انتخاب سهمهای مناسب بر اساس ویژگیهای ریسکپذیری و ریسکگریزی سرمایهگذاران فراهم گردد.