تامین مالی پروژه های صنعت پتروشیمی
تامین مالی با روشهای کنونی در بازار سرمایه نمیتواند بخش قابل توجهی از نیاز پروژهها را پوشش دهد و ما باید اعتماد سرمایهگذار داخلی را جلب کنیم تا بتوانیم بدون نیاز به ارز خارجی فعالیتهای این صنعت را گسترش دهیم. از این رو به نظر میرسد شاید بهترین روش تامین مالی ارزی در بستر بازار […]
تامین مالی با روشهای کنونی در بازار سرمایه نمیتواند بخش قابل توجهی از نیاز پروژهها را پوشش دهد و ما باید اعتماد سرمایهگذار داخلی را جلب کنیم تا بتوانیم بدون نیاز به ارز خارجی فعالیتهای این صنعت را گسترش دهیم. از این رو به نظر میرسد شاید بهترین روش تامین مالی ارزی در بستر بازار سرمایه باشد. چرا که درآمدهای پروژههای نفت و گاز و پتروشیمی بصورت ارز است و این توان را برای ما ایجاد میکند که ما بتوانیم با اطمینان خاطر نسبت به ایجاد بدهیهای ارزی برای صنعت و تامین مالی ارزی اقدام کنیم.
مصطفی امید قائمی، مدیرعامل سابق فرابورس و مدیرعامل فعلی سرمایهگذاری اهداف،در رابطه با موضوع تامین مالی پروژه های صنعت پتروشیمی با خبرنگار بورس امروز به گفت و گو پرداخت.
مدیرعامل سابق فرابورس و مدیرعامل فعلی سرمایهگذاری اهداف گفت:صنعت نفت و گاز و پتروشیمی تاکنون بیشتر به صورت ریالی از بازار سرمایه تامین مالی کرده است و تقریبا یکی از موفقترین تامین مالیهایی بوده که انجام پذیرفته است، به گونه ای که اوراق این صنعت با استقبال خوبی به فروش رفته است چراکه شرکتهای فعال در حوزه نفت و گاز و پتروشیمی به صورت کامل به تعهدات خود عمل کردهاند و در پروژه های نفت و گاز و پتروشیمی زمینههای بسیار خوبی فراهم است تا این صنایع بتوانند از بازار سرمایه تامین مالی کنند.
وی افزود:از طرفی دیگر به دلیل جذابیت سرمایهگذاری در پروژههای نفت و گاز و پتروشیمی اکثرا شاهد استقبال تامین کنندگان مالی خارجی از این نوع سرمایهگذاری ها هستیم. البته می توانیم با گسترش ابزارهای مالی، منابع داخلی را جایگزین تامین مالی خارجی کنیم. اما موضوعی که در ابتدا باید به آن اشاره کنیم، جذاب کردن این مدل سرمایهگذاری در نظر سرمایهگذارن داخلی است. بطور مثال ما باید با در نظرگرفتن بازده بالاتری برای اوراق مشارکت نفتی از بهره بانکی، جذابیت این اوراق را افزایش دهیم که هم سرمایهگذار از خرید این اوراق منفعت بیشتری ببرد و هم واحدهای پتروشیمی و پالایشگاهی به سهولت به منابع مالی مورد نیازشان دست یابند.
موانع موجود بر سر راه تامین مالی صنعت نفت و گاز و پتروشیمی
مدیرعامل سرمایهگذاری اهداف در پاسخ به این سوال به دو عامل اصلی اشاره کرد: نخست از آنجاکه پروژههای این صنعت نیاز به سرمایهگذاری اولیه بسیار سنگینی دارند، ما نمی توانیم با ابزارهای موجود در بازار سرمایه تمام این تامین مالی را انجام دهیم چراکه سهم بازار سرمایه در این سرمایهگذاری بسیار اندک است. از سویی دیگر به دلیل این موضوع که با شرایط فعلی بورس توانایی پوشش کامل تامین مالی پروژههای سنگین نفت و گاز و پتروشیمی را درحال حاضر ندارد، شاید بهترین راه حل جذب سرمایهگذار خارجی در بخش تامین مالی پروژههای این صنعت باشد. اما در این برهه که تامین مالی خارجی با برخی موانع روبرو است ما باید با طراحی برخی ابزارهای مالی، سرمایهگذار داخلی را به این موضوع ترغیب کنیم.
بهره برداری بیشتر از ظرفیت بازار سرمایه در تامین مالی پروژه های نفت و گاز و پتروشیمی
امید قائمی گفت:این کارشناس بازار سرمایه معتقد است به دلیل آنچه که در بالا نیز اشاره شد، تامین مالی با روشهای کنونی در بازار سرمایه نمیتواند بخش قابل توجهی از نیاز پروژهها را پوشش دهد و ما باید اعتماد سرمایهگذار داخلی را جلب کنیم تا بتوانیم بدون نیاز به ارز خارجی فعالیتهای این صنعت را گسترش دهیم. از این رو به نظر میرسد شاید بهترین روش تامین مالی ارزی در بستر بازار سرمایه باشد. چراکه درآمدهای پروژههای نفت و گاز و پتروشیمی بصورت ارز است و این توان را برای ما ایجاد میکند که ما بتوانیم با اطمینان خاطر نسبت به ایجاد بدهیهای ارزی برای صنعت و تامین مالی ارزی اقدام کنیم.
وی در ادامه گفت:نکته دیگر اینکه در خصوص جذب سرمایهگذاران و نحوه سرمایهپذیری در این صنعت ما باید به روشهایی اتکا کنیم که مبتنی بر مشارکت باشد نه بر پایه اوراق با درآمد ثابت. از این رو باید برای فعالانی که در این صنعت سرمایهگذاری میکنند، حق مشارکت در نظر بگیریم. بطور مثال از اوراق قابل تبدیل به سهام استفاده کنیم و یا از اوراق مشارکت قابل تبدیل به سهام بهره ببریم. همچنین می توانیم در بورس کالا از اوراق مشارکت قابل تبدیل به نفت خام یا محصولات پتروشیمی استفاده کنیم. بطوریکه در پایان زمان سرمایه گذاری و سررسید، آن محصول یا سهام در اختیار سرمایهگذاران قرار گیرد و سقف سودی برای سرمایهگذاران در نظر گرفته نشود.
مدیرعامل سرمایهگذاری اهداف ادامه داد:همانطور که مطلع هستید هماکنون اوراقی که در بورس کالا منتشر میشود حداقل و حداکثر سود را مشخص میکند، اما برای جذابتر شدن این نوع سرمایهگذاری ما باید ابزارها و راهکارهای مدرنتری ارائه دهیم. در این صورت به طور حتم بازار استقبال خواهد کرد، همانطور که اکنون از صندوقهای طلا و ارز و سهام مبتنی بر محصولات بورس کالا بازار به خوبی حمایت کرد.
وی تاکید کرد:در مجموع باید گفت با کمک بازار سهام و بورس کالا میتوان ابزارهای جدید و نوین تامین مالی طراحی و به سرمایهگذاران ارائه کرد که مبتنی بر سهام و یا محصولات شرکتهای پتروشیمی بورسی باشند. همچنین این اوراق را میتوان به صورت سهام قابل تبدیل در بورس کالا یا انرژی تعریف کرد. ابزار جدید دیگری که میتوان در شرایط کنونی به بازار ارائه کرد، اوراق پیش فروش محصولات پتروشیمی در بورس کالا است که باید مبتنی بر تامین مالی ارزی باشد. چراکه مدلی که تاکنون در بازار سرمایه برای تامین مالی معرفی و اجرا شده است تنها بر پایه ریالی بوده و نمیتواند به طور کامل مقاصد سرمایهگذاری صنعت نفت و گاز و پتروشیمی را تامین کند. در هرحال به نظر می رسد که با طراحی اوراق ارزی بتوان هم بر جذابیت سرمایهگذاری در حوزه نفت و گاز و پتروشیمی افزود و هم نقدینگی داخلی را در صنعتی ارزآور دخیل کرد.
حجم از تامین مالی پروژه های نفت و گاز و پتروشیمی از مسیر بازار سرمایه
مدیرعامل سرمایهگذاری اهداف در این خصوص تشریح کرد که نمیتوان به طور حتم تعیین کرد هر صنعت به چه میزان از تامین مالی بازار سرمایه را به خود اختصاص میدهند، اما آنچه که واضح است اهمیت صنعت نفت و گاز و پتروشیمی برای اقتصاد کشور است. از آنجاکه سهم بالایی از محصولات پتروشیمی به صادرات میرسد در نتیجه ارزآوری قابل توجهی از این صنعت نصیب کشور میشود. همچنین این نکته را نیز باید یادآور شد که بورس، آیینه تمام نمای اقتصاد هر جامعهای محسوب میشود و چون در ایران بخش عمدهای از درآمدها از طریق صادرات محصولات پتروشیمی بدست میآید پس با اطمینان باید گفت بخش قابل توجهی از گردش مالی و معاملات در بازار سرمایه به این صنعت مهم اختصاص داشته باشد.
کارشناس بازار سرمایه در ادامه افزود: همانطور که مطلعید ریسک سرمایهگذاری در پروژههایی که از ضریب نقدشوندگی پایینتری برخوردار هستند، بیشتر از سایر پروژهها است. بطور مثال سرمایهگذاری در بخش ساختمان که این روزها با رکود مواجه است چه از طریق مستقیم و چه از طریق بورس، با ریسک نقدشوندگی بالا همراه است. همچنین این مدل پروژهها به دلیل زودگذر بودن نه اشتغال دایمی ایجاد میکنند و نه برای کشور درآمد بلندمدت بوجود میآورند. از سویی دیگر با بررسی اجمالی در میزان سرمایه مورد نیاز برای احداث ساختمانهای بزرگ در سطح شهر تقریبا با مقدار سرمایه برای احداث یک واحد پتروشیمی در عسلویه یا مکان دیگر برابری میکند. اما باید دید درآمدی که از این ساختمان ها عاید اقتصاد می شود چقدر است و یک واحد پتروشیمی به چه میزان سودآوری برای کلیت جامعه خواهد داشت؟
وی تاکید کرد:از این رو به نظر میرسد با توجه به شرایط فعلی اقتصاد کلان کشور باید اولویت تامین مالی پروژهها از طریق بازار سرمایه به صنعت نفت و گاز و پتروشیمی داده شود. در این صورت میتوانیم به افزایش درآمدهای ارزی سالهای آتی امیدوار بوده و بخش قابل توجهی از امنیت اقتصادی را با راه اندازی پروژههای این صنعت تضمین کنیم. چراکه درآمدهای حاصله از پروژههای بخش ساختمان و یا صنایع ریال محور که بعضا تامین مالی سنگینی از بازار سرمایه را به خود اختصاص میدهند قابل مقایسه با درآمدهای حاصل از فعالیتهای صنعت پتروشیمی که ارز محور میباشد، نیست.
مصطفی امید قائمی پیرامون بحث قراردادهای نفتی به تشریح این مسأله پرداخت و گفت: چالش دیگری که بر سر راه طراحی ابزارهای تامین مالی پروژه های نفت و گاز و پتروشیمی وجود دارد عدم آشنایی کامل بازار سرمایه با این نوع قرارداهای ارزی است. بطور مثال در اکثر نقاط دنیا یک قرارداد بلند مدت فروش محصولات پتروشیمی میتواند وثیقه تامین مالی این واحد پتروشیمی نزد بانک، موسسه اعتباری ویا بازار سرمایه محسوب شود اما در ایران به دلیل عدم آشنایی هردو طرف صنعت نفت و بازار سرمایه از یکدیگر، بازار سرمایه قراردادهای نفتی را از سوی واحدهای پتروشیمی به منظور وثیقه تامین مالی نمی پذیرد. جهت برطرف نمودن این مانع به نظر می رسد که باید مسیرهایی را پیمود که سرمایهپذیران (واحدهای پتروشیمی) و سرمایهگذران (فعالان بازار سرمایه) به زبان مشترکی برسند و درک متقابل بین این دو گروه بوجود آید.
در پایان وی خاطرنشان کرد که با ایجاد پیوند هرچه بیشتر بین بازار سرمایه و صنعت نفت و گاز و پتروشیمی میتوان به نقاط مشترک با اهمیتی دست یافت که طراحی ابزارهای تامین مالی پروژههای بزرگ صنعت مذکور را بتوان به راحتی در بازار سرمایه انجام داد. البته گفتنی است که اولین گام در جهت سهولت برقراری این ارتباط، آشنایی هرچه دقیقتر بازار سرمایه با قراردادهای صنعت نفت و گاز و پتروشیمی است. چراکه به جرات میتوان گفت باارزشترین داراییهای یک واحد پتروشیمی، قراردادهای بلندمدت این مجموعه است. در نتیجه اگر بازار سرمایه نتواند به این نتیجه برسد که قراردادهای نفتی را بعنوان وثیقه از سوی سرمایهپذیران (واحدهای پتروشیمی) قبول کند، چالش تامین مالی این صنعت مهم و استراتژیک از طریق بازار سرمایه همچنان پابرجا خواهد ماند.